خامنهای در سخنرانی خود در کنار گور امام رضا بیان کرد که اگر اسرائیل به ایران حمله کند هیفا و تل آویو را با خاک یکسان خواهد کرد؛ این سخن به نظر معنادار است؛ ملایان حاکم بر کشورمان خود را پیرو اسلام میدانند، دینی معتقد است برای اجرای عدالت باید جنگید و ریختن خون غیر مسلمانان را جایز میداند، احمدینژاد میگوید بهار خواهد آمد، همگان میدانیم که منظور چیزی جز بستر سازی برای ظهور امام زمانشان نیست، در عقیدهی آنان او زمانی خواهد آمد که جهان پر از بلوا و آشوب باشد او خواهد آمد و از هر 1000 نفر ساکن کرهی زمین 999 نفرشان را خواهد کشت، این موضوع جزء عقیدهی مسلم شیعه است و در چندین کتاب مرجعشان آمده است.
اکنون موارد بالا را به احتمال دستیابی ملایان به بمب اتمی اضافه کنید، نتیجه چه خواهد بود! آیا چیزی جز فلاکت برای ایران و ایرانی؟ زیرا اسلامگریان به وعدهی دین و خدایشان باور دارند و استباطشان چیزی جز رهبری دین و عقیدهیشان بر جهان نیست آنان معتقدند عدالت واقعی زمانی برپا خواهد شد که عقیدهی آنان بر جهان حاکم گردد و این چیزی جز اعتقاد فاشیستها نیست.
اکنون موارد بالا را به احتمال دستیابی ملایان به بمب اتمی اضافه کنید، نتیجه چه خواهد بود! آیا چیزی جز فلاکت برای ایران و ایرانی؟ زیرا اسلامگریان به وعدهی دین و خدایشان باور دارند و استباطشان چیزی جز رهبری دین و عقیدهیشان بر جهان نیست آنان معتقدند عدالت واقعی زمانی برپا خواهد شد که عقیدهی آنان بر جهان حاکم گردد و این چیزی جز اعتقاد فاشیستها نیست.
بر طبق تمام تعریفهائی که از فاشیسم صورت گرفته است، ایدهای است دارای بعدی روحانی که به فردی خاص منتقل میگردد.
در اسلام، همهی مردم ملزم به پیروی از الله هستند، از آنجائیکه این خدا با هیچ کسی ارتباطی ندارد و مفهومی است کاملا ذهنی، لذا رهبر اسلام سخنان خود را سخنان او میداند، در اسلام او کسی است که از روی هوا سخنی را بر زبان جاری نمیکند و تمام سخنانش وحی خداوندی است:
در اسلام، همهی مردم ملزم به پیروی از الله هستند، از آنجائیکه این خدا با هیچ کسی ارتباطی ندارد و مفهومی است کاملا ذهنی، لذا رهبر اسلام سخنان خود را سخنان او میداند، در اسلام او کسی است که از روی هوا سخنی را بر زبان جاری نمیکند و تمام سخنانش وحی خداوندی است:
بر طبق آموزههای اسلامی، فرد فرد جامعه باید در راستای محمد قرار گیرند تا به بُعدی فرازمینی که در او وجود داشت برسند، هر گونه کژی در این راستا برابر است با نابودی، اگر فردی پس از قرار گرفتن در این مسیر از آن رویگردان شد، او از مفهوم انسانی که الله برای خلقتش در نظر گرفته است، خارج گردیده و به موجوی پست "پستتر از هر پستی" تبدیل میگردد که وی را مرتد مینامند، کسی که باید به زندگی فردیاش پایان داد، اگر شخصی در اساس از پذیرش او بعنوان موجود فرازمینی و کسی که با خدا متصل است امتناع ورزد، مانند جانورانی است که چند روزی در این جهان میچرد و از حقوقی پائینتر از رستگاران(مؤمنین به او) برخوردار خواهد بود، پس محمد در تعریف فاشیسم کاملا میگنجد.
اکنون که محمد در میان امت اسلامی نیست این اختیارات به چه کسی واگذار میگردد؟...
مقایسهی اسلام و فاشیسم