8/24/15

راه رسیدن به دموکراسی واقعی در ایران چیست؟ دشنام به اصلاح طلبان حکومتی؟


     رسیدن به دموکراسی پیش زمینه می‌خواهد و پیش زمینه‌ی آن چیزی جز این نیست که تمامی افراد جامعه، سایر هم‌میهنانشان را به یک دید نگاه کنند، دید انسانی؛ چیزی که در ادیان مطلقا وجود ندارد؛ در ادیان انسان واقعی تنها پیروان آنان محسوب می‌شوند.
     روند دموکراسی در اروپا تنها پس از قرون وسطی و آغار دوران رنسانس به تدریج آغاز گردید و تا اکنون نیز ادامه دارد، در آمریکا که نماد دموکراسی است تا چند دهه پیش، زنان حق رأی نداشتند و پیش از آن برده داری وجود داشت؛ انقلاب کبیر فرانسه نزدیک به 200 سال پس از آغاز رنسانس و به حاشیه رفتن دین پیروز شد و نتیجه‌اش دیکتاتوری ناپلئونی بود.
    کسانی که می‌خواهند ایران ره چندین و چند ساله را یک شبه طی کند، قطعا نه ماهیت تاریخ را می‌شناسند و نه اسلام را، پتانسیلی که این دین برای جنایت دارد بسیار بیشتر از مسیحت است، برای رسیدن به دموکراسی نخست باید مردم را از ماهیت این دین آگاه نمود، اکنون جامعه اسلامی در دوران قرون وسطی به سر می‌برد، حکومت ملاها بر جان و مال مردم در تمام کشورهای اسلامی همچنان ادامه داد، هیچ کشوری که در ظاهر دموکراسی دارد نتوانسته از قوانین اسلام خود را رها سازد، در تقربیا تمامی این کشورها قانون مدنی اسلام حاکم است و تمام قوانین بر همین مبنا نوشته شده است؛ هیچ روشنفکری جرأت نقد اسلام به صورت علنی را ندارد و اگر چنین کند یا به صورت رسمی کشته می‌شود و یا توسط پیروان متعصب این دین مُثله خواهد شد؛ مسلمانان هنوز به آن سطح از تولرانس (مداراگری) نرسیده‌اند که تحمل کشیدن حتی کاریکاتور محمد را داشته باشند، هنوز با خطبه خواندن ملاهاست که دختر و پسر به عقد هم در می‌آیند و نه عشق؛ اگر فرزندی خارج از چنین ازدواجی زاده شود زنازاده محسوب می‌شود؛ هنوز قتل ناموسی در جوامع مسلمان بیداد می‌کند و در کشور ما دختران و پسران را از کودکی از هم جدا می‌کنند، در چنین شرایطی است که دختران، پسران را گرگ و پسران، دختران را طعمه می‌بینند، هنوز خانواده‌ها مجبورند بیش از خرج عروسی، خرج کفن و دفن مردگانشان را بکنند و و و ....
    آیا می‌‎توان با چنین شرایطی به دموکراسی رسید؟ اگر هم فرضا به دموکراسی برسیم، این امر قطعا موقتی خواهند بود؛ زیرا اسلامگرایان با استفاده از دین، وارد قدرت خواهند شد و در نتیجه اساس دموکراسی را از میان خواهند بود.
  کسانی که به اصلاح طلبان حکومتی می تازند، آیا جایگزینی بر این حکومت دارند؟ این رژیم اجازه تشکیل هیچ حزب واقعی را نخواهد داد، آیا اگر هدف رسیدن به 100 باشد و نتوانیم بدان دست یابیم باید به همان صفر راضی باشیم؟ آیا می‌خواهند که رادیکالها همچنان بر مردم حکومت کنند؟
      اینکه گفته شود، هیچ فرقی میان اصلاح طلبان با رادیکالهای اصول‌گرای اسلامی نیست، قطعا نه اسلام شناخته شده و نه جمهوری اسلامی؛ من ترجیح می‌دهم 100 سال دیگر به دموکراسی واقعی برسیم تا اینکه گرگان درنده‌ی اسلام‌گرا را به جان مردم بیندازیم، در حال حاضر شما شکی نداشته باشید که اگر اصولگرایان ولایت فقیهی، قدرت را از دست رفته ببینند، طبق نظریه‌ی خمینی که ولایت دفقیه را ادامه ولایت محمد و ائمه می‌داند، به شیوه رهبر جانی اسلام به کشتار مردم دست خواهند زد،    منظورم از بیان این مطالب این نیست که گفته باشم دست روی دست بگذاریم، می‌خواهم بگویم که برای رسیدن به دموکراسی راهی جز نقد دین و شکستن تابوهای دینی که پوششی هستند برای جنایت دوجود ندارد، پس بیائیم با ابزار روشنگری تیغ تیز حکومت را نرم و او را خلع سلاح نمائیم.


7/30/15

آیا هدف جمهوری اسلامی از تخریب نمازخانه اهل سنت، راه انداختن جنگ مذهبی است؟

        دهه‌هاست که اهل سنت ایران، خواهان احداث مسجدی در تهران جهت عبادت به شیوه‌ی خویش هستند؛ این درخواست چه در زمان شاه و چه در رژیم اسلامی، هرگز برآورده نگردید.
     در رژیم گذشته، فشار مراجع شیعه سبب شده بود که شاه از انجام چنین کاری خودداری نماید؛ با به ثمر رسیدن انقلاب اسلامی در ایران؛ اهل سنت از این رژیم دینی انتظار داشتند تا به آنان اجازه ساخت مسجدی در تهران را بدهد، این درخواست تاکنون نه تنها مورد توجه قرار نگرفته، بلکه رژیم اسلامی حاکم بر ایران، تحمل وجود حتی یک نمازخانه را در تهران را ندارد و در یک اقدامی که تنها مشابه آن را در گروه حکومت اسلامی یا همان داعش دیده شده، اقدام به تخریب نمازخانه اهل سنت نمود، البته تخریب مساجد اهل سنت در ایران سابقه دارد، نمونه‌ی بارزش تخریب مسجد فیض در مشهد بود.
      به نظر می‌رسد جناجی در حکومت، خواهان متشنج کردن فضای ایران هستند تا با تحریک شدن اهل سنت، اقدام به پاکسازی کشور امام زمان از به قول خودشان دشمنان اهل بیت نمایند، زیرا بزرگان شیعه مانند شیخ مفید اهل سنت را کافر می‌دانند؛ خوشبختانه سنی‌های ایران به دلیل ارتباط نزدیکی که با هم‌میهنان شیعه‌ی خویش دارند، نیک می‌دانند که افکار عمومی شیعه، نه تنها از این اقدام حمایت نمی‌کنند، بلکه از آن بیزارند؛ رژیم اسلامی حاکم بر ایران تاکنون دهها تن از بزرگان و شیوخ اهل سنت را ترور نموده است، ترورهائی که هیچگاه عوامل آن مشخص نشد؛ از ترور مفتی‌زاده و ملا محمد ربیعی در مناطق کردنشین گرفته تا شیخ محمد ضیائی و مولوی صیاد در جنوب و دکتر مظفریان در شیراز و ....
     تاریخ ثابت کرده است که بزرگترین کشتار مذهبی به دست خود مذهبیان صورت گرفته است، نمونه‌ی طالبان و داعش به اصطلاح برادران ناتنی سنی جمهوری اسلامی در حال حاضر هستند؛ این اقدامات هیچ توجیهی ندارد جز اینکه:
1- اسلام شیعه در ایران آنچنان دچار ضعف در پایه و بنیاد اسلامی خویش است که از برخورد فکری علنی با اهل سنت در پایتخت به اصطلاح ام القرای جهان اسلام می‌ترسد.
2- جمهوری اسلامی مایل است با تحریک اهل سنت، جنگ مذهبی در ایران راه بیندازد.

6/17/15

زن ستیزی هویت اسلام است، از جمهوری اسلامی انتظار دارید پا روی هویتش بگذارد؟!

    کسانی که گمان دارند در چارچوب آنچه که نظام الهی، مقدس و امام زمانی جمهوری اسلامی نامیده می‌شود، می‌توان به انسانها صرفا نگاه انسانی داشت، بدون شک هنوز این دین اهریمنی را نشناخته‌اند، در این دین انسانها یا خودی هستند که انسان شمرده می‌شوند و یا غیر خودی که جانور اهلی یا به قول محمد در سخنانی که به الله منتسب نموده، کالانهام بل هم اضلند؛ از میان خودی‌ها، اگر شما زن هستید تنها به این خاطر توسط الله، خدای اسلام، آفریده شده‎اید که مایه آرامش مرد باشید، هدف از آفرینش شما تنها همین است؛ در این دین زنان اجازه ارتباط مستقیم با مردان را ندارند و وظیفه‌ی ذاتی‌شان، خانه‌داری و تولید فرزند است، فرزندی که آنان تنها پرورش دهنده‌ی آن هستند؛ مگر چنین نیست که محمد و علی به مردان توصیه می‌کنند که زنانتان را در خانه زندانی کنید، هیچ زن باسوادی در زمان حیات محمد و خلفای او در اسلام پرورش نیافت؛ زیرا محمد دستور داده که از یاد دادن سواد خواندن و نوشتن به زنان خودداری کنید.....
    حال جای بسی تعجب است از برخی از دوستان که گمان دارند جمهوری اسلامی با قراءت امام زمانی از اسلام، زنان را مانند مردان انسان به حساب آورد و به ایشان اجازه ورود به ورزشگاه و دیگر اماکنی که امکان به گناه افتادن امت حزب الله وجود داشته باشد را بدهد، هنگامی که امیرالمومنین گفته من هرگاه زنان جوان را ببینم دچار حالتی خاص می‌شوم، قطعا احتمال دارد که امت همیشه در صحنه حزب‌الهی پا را از این فراتر گذاشته و به نطقه تُمانخیسان برسند که مساوی است با به لرزه درآمدن عرش رب العالمین؛ زیرا زن یعنی عورت.
   وظیفه‌ی ذاتی جمهوری امام زمانی این است که مردان به گناه نیفتند تا راه رفتن همگی انشاءالله به بهشت هموار شود.
 زنان اگر مایل به رفتن به ورزشگاه هستند، جایز است لاکن بشرطها و شروطها؛ این شرطها عبارتند است:
1- کاملا ساکت شوند، زیرا صدای زن نیز عورت است.
2- خود را کاملا از نامحرم بپوشانند و به اصطلاح محجبه باشند، حجاب در هیچ جای قرآن به معنی پوشش نیامده بلکه به معنی پرده است، یعنی زنان باید پرده‌نشین باشند و هیچ نامحرمی را نبینند حتی بازیکنان.
      از آنجائی که زنان این دوره و زمونه  پا را از گلیم خویش درازتر نموده‌اند و به قول امامی کاشانی بیضه‌ی اسلام را هدف گرفته‌اند پس بهتر است در خانه‌هایشان بمانند و از تلویزیون تماشا کنند که صد البته تماشای نامحرمی که با شورت باشد خلاف شرع و نشانه‌ی بی‌غیرتی مؤمنین است.