12/31/10

کسانیکه از اسلامیت این جمهوری دفاع می‌کنند در خطش هستند یا دگراندیشان مخالف با اصل این عقیده؟


برنده‌ترین اسلحه‌ی این حکومت ستمگر، اسلام و عقاید اسلامی است؛ عقایدی که انسانیت را تنها در خودی‌ها می‌بیند، عقیده‌ای که بین هم‌میهنان مسلمان و غیر مسلمان و همچنین بین هم‌میهنان زن و مردش تبعض آشکاری قائل است، عقیده‌ای که دوست دارد مردم ما همچنان عقاید او را داشته باشند، عقاید جنایت‌پیشه‌ی فاشیستی که ادعا دارد برای برقراری عدالت باید خونها ریخته شود، آیا غیر از این است؟
مگر همین دین اسلام نیست که دستور علنی به کشتن دگراندیشانی که آنها را مرتد می‌داند صادر می‌کند؟ عده‌ای دارند با مغالطه روشنگران دینی را به همراهی با حکومت متهم می‌کنند، اگر منصفانه به قضایا نگاه کنیم ، آیا من نوعی که حاضر شدم تمام خطرات را به جان بخرم  برای اینکه در دل تاریکی دشت خرافه‌زده‌ی میهنم شمعی را روشن نمایم، عامل جمهوری اسلامی هستم یا تو که از اسلامیت این جمهوری دفاع می‌کنی؟ هر اندازه بیشتر ساکت ماندیم هم‌میهنان مؤمنی که دوست دارند همچنان کسی به دینشان کمتر از تو نگوید گستاختر می‍‌شوند و ما را متهم به چیزی می‌کنند که خود ناخواسته در آن راه گام برداشته اند، دلم از این هم‌میهنان .... پر است! اگر......

12/30/10

چگونگی حامله شدن مریم در سه دین سامی " اسلام"، "مسیحیت" و "یهودیت"!



1-    همانگونه که اسلام می‌گوید خود الله در فرج مریم دمید، این دمیدن الله بود که باعث انعقاد نطفه‌ی عیسی گردید و هیچ چیزی دیگری (اسپرم)  نیز در کار نبود.
2-    همانگونه که در انجیل‌ متی نوشته شده است مریم دارای نامزدی به نام یوسف نجار بود، ولی پیش از اینکه این دو با هم آمیزش جنسی داشته باشند، او در حالیکه باکره بود از روح القدس حامله شد، البته نامزدش " یوسف نجار" از این کار مریم خیلی ناراحت شد، از آنجائیکه او انسان صالحی بود نخواست مریم را تنیه کند و او را رها نمود، ولی (از آنجائیگه مریم را خیلی دوست داشت)  همواره فرشتگانی در خواب بر او ظاهر می‌شدند و می‌گفتند که ای یوسف! از تحویل گرفتن مریم بعنوان زن خود مترس، زیرا آنچه (عیسی)که در (فرج) او قرار گرفت از روح القدس بود(نه اسپرم).
3-     همانگونه که یهودیان می‌گفتند او فاحشه‌ای بود که آن کار دیگر کرد.

12/29/10

چرا خدا از میان 124،000 پیامبر زنی را برنگزید؟


     در دنیا ادیان زیادی وجود دارد، که هر کدام برای خویش خدائی را در نظر می‌گیرند، قطع به یقین تأثیرگذارترین آنها در جهان ما، ادیان سامی یهودیت، مسیحیت و اسلام هستند، ادیانی که ریشه در باورهای یهودی دارند، یهودیانی که تمام پادشاهان خوب خود را پیامبر می‌دانستند،  هر کدام از این ادیان برای  خدای خویش نام‌های گوناگونی را در نظر می‌گیرند، از یهوه که واژه‌ای است عبری گرفته تا الله عرب، این سه دین تنها دین خودشان دین حقیقی می‌دانند و از به رسمیت شناختن ادیان پس از خویش خودداری می‌کنند، اسلام آخرین آنهاست، پس کاملا طبیعی است که دو دین سامی ماقبل خویش را به رسمیت بشناسد، بر طبق روایت یهودیان خدا (با هر نامی) برای هدایت بشر در حدود 124000  پیامبر فرستاد؛ نکته‌ای که در این میان جلب توجه می‌نماید، این است که تمام این پیامبران ادعائی در میان نژاد سامی بودند و هیچ پیغمبری خارج از این نژاد را به رسمیت نمی‌شناسند، اما نکته‌ی دیگری نیز وجود دارد و آن این است که در میان این تعداد پیغمبر ادعائی هیچ زنی دیده نمی‌شود.
     این پرسش قرنهاست که ذهن بسیاری از مؤمنان را به خود مشغول کرده است و هر بار برای این امر دلایلی را بیان می‌نمایند؛ در تمامی این دلالیل تنها چیزی که مشاهده می‌گردد سفسطه است، اینکه مثلا زنان اگر پیغمبر نبودند پیغمبرساز بودند! ....
      اسلام برای این پرسش پاسخ دارد و آن اینکه زن وظیفه‌ی مهم خانه داری را بر عهده دارد، وظیفه‌ای که او را ملتزم می‌کند تا به عنوان کالائی جنسی(1) در خدمت شوهرش باشد و اگر هم مجبور شد به خارج از خانه برود باسید کاملا خود را بپوشاند، زیرا در غیر این صورت ممکن است سایر مردان با دیدن او دچار گناه شوند و به مفسده بیفتند، روی همین اصل است که خداوند متعال در قرآن به صراحت بیان می‌کند که شوهر می‌تواند زنش را کتک بزند(2).
      از آنجائیکه دین غالب در کشور ما نیز یکی از همین ادیان سامی است، پرسشی دردناکتر به ذهن می‌رسد و آن اینکه چرا بسیاری از زنان ما به چنین دینی احترام می‌گذارند، چرا این همه توهینی که در حق آنان روا می‌گردد را عین عدالت می‌داند، قرآن کتاب آسمانی مسلمانان حتی توهین به زنان را بدانجا می‌برد که بیان می‌نماید ما در فرج یکی از زنان دمیدیم تا او پیامبری از روح خود ما را بزاید، ... آیا این توهین نیست؟ چرا این خدا زن را به دید کارخانه‌ی تولید انسان نگاه می‌نماید، کارخانه‌ای که محل کشتزار مردان است، چرا زنان ما این همه توهین به خویش را تحمل می‌نمایند؟ چرا؟
=================================
(1)
       زُيِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَوَاتِ مِنَ النِّسَاء وَالْبَنِينَ وَالْقَنَاطِيرِ الْمُقَنطَرَةِ مِنَ الذَّهَبِ وَالْفِضَّةِ وَالْخَيْلِ الْمُسَوَّمَةِ وَالأَنْعَامِ وَالْحَرْثِ ذَلِكَ مَتَاعُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَاللّهُ عِندَهُ حُسْنُ الْمَآبِ( آل عمران /14 ) برای مردم(انسانها) لذت شهوت از زنان و داشتن پسران و سرمایه‌ی زیاد از طلا و نقره و اسب‌های ممتاز و دام‌ها و کشاورزی، جلوه داده شده است، اينها کالاهای زندگي دنیا هستند، و سرانجام نيك، نزد الله است. (شرح)
(2)
      الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاء بِمَا فَضَّلَ اللّهُ بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ وَبِمَا أَنفَقُواْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ فَالصَّالِحَاتُ قَانِتَاتٌ حَافِظَاتٌ لِّلْغَيْبِ بِمَا حَفِظَ اللّهُ وَاللاَّتِي تَخَافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَاهْجُرُوهُنَّ فِي الْمَضَاجِعِ وَاضْرِبُوهُنَّ...(نساء/34) مردان بر زنان مسلط هستند زیرا الله برخی از انسانها را بر برخی ديگر برترى داده است و به دلیل اینکه مردان از اموال خويش خرج مى‏كنند، زنان شايسته کسانی هستند كه فرمانبر نگهدارنده‌ی آن چیزی باشند که الله نگه داشته است ، و زنانى كه از نافرماني آنها می‌ترسید، بايد نصيحتشان كنيد و در بسترها(ی‌تان) از آنان دورى كنيد آنها را بزنید،... 
شرح

12/22/10

چرا اکنون نماینده‌ی مجلس سایت بالاترین را در رده‌ی "فیس بوک" و "توتیر" قرار داد؟


تا همین یکی دو ماه پیش هر یک از سایت‌ها و یا شخصیت‌های وابسته به جمهوری اسلامی که در مورد سایت بالاترین سخن می‌گفتند در مذمت و کوچک نشان دادن آن بود و از آن بعنوان سایتی ورشکسته و محلی برای عناصر مفلوک نام می‌بردند؛ هرگز سابقه نداشته است که مسئولی در نظام جمهوری اسلامی اینگونه به تبلیغ سایت بالاترین اقدام نماید، اما بخوانید نظر نوباوه از نمایندگان مجلس شورای اسلامی در مورد این سایت:

چه شده است اکنون چنین سخنانی را از جانب این آقایان شنیده می‌شود؟ من به تئوری توطئه اعتقادی ندارم. به یقین گردانندگان سایت بالاترین علی اینکه ممکن است برخی از آنها مذهبی باشند از مورد اعتنادترین افراد در فضای نت هستند؛ اما آنچه  مسلم است این موضوع می‌باشد که تغییرات اخیری که در این سایت پدید آمده است به مذاق گوینده‌ی این سخن خوش آمده است! وگرنه آیا منطقی است که "بالاترین" در رده‌ی فیس و تویتر قرار گیرد؟
لازم به یاد‌آوری است که اخیرا مسئولان این سایت ابتدا لینک‌های آنچه که توهین به مذهب خوانده می‌شد را در این سایت ممنوع اعلام کردند و سپس کل کاربران منتقد دین را اخراج نمودند.  ظاهرا تحمل نقد دین را از کف داده‌اند.

12/20/10

سانسور در دنباله.


به دلیل وجود سانسور و حذف لینک کاملا مستند من از دنباله، دیگر در چنین سایتی فعالیت نخواهم کرد و به دوستانم هم توصیه نمی‌کنم که در آن فعالیت داشته باشند.
فعالیت من تنها در وبلاگ‌هایم خواهد بود.

12/15/10

اگر آزادی را تنها برای دین‌باوران می‌خواهید، می‌خواهم صد سال دیگر هم مبارزه کنم!


اگر حرفی بزنیم که در آن دین به چالش گرفته شوند، به تقلید از جمهوری اسلامی می‌گویند: در این شرایط حساس کنونی باید متحد شد؛ این چه اتحادی است که تنها من و هم‌فکران من باید خود را تابع مذهبیون بگردانیم؟ این چه آینده را برای کشورمان تجسم می‌نمائیم که در آن با همه چیز می‌شود شوخی کرد و کاریکاتورش کشید، اما به اسلام و قرآن و محمد و علی و ولی نمی‌شود حتی تو گفت؟

اگر می‌خواهید ما را از چاله به گودال بیندازید پس من ترجیح می‌دهیم در همان چاله بمانم و با دستهایم تونلی را درونش ایجاد نمایم تا راهی باشد به دنیای آزاد، نه اینکه دست کمک بسوی گودال سازان دراز نمایم.
می‌خواهند با قوانین مردسالارانه‌ای که بر کشور ما حاکم است مبارزه نمایند، ولی از مبارزه با ریشه‌ی این قوانین خودداری می‌کنند! می‌خواهند فرزندانمان را از دانش نوین بهره‌مند نمایند، ولی همچنان خرافاتی را با عنوان هدیه‌ی آسمانی به خورد آنان دهند. می‌خواهند با افکار یخ‌زده‌ی منجمد مبارزه نمایند، ولی ملت ما را در جهل 1400 سال پیش میخکوب کرده‌اند. سخن از علم می‌زنند و کتابی کاملا خرافی و بر مبنای جهل شخصی که نه تنها از ما نیست، بلکه بزرگترین آرزویش نابودی کشور ما بوده را همچنان در مدارس و دانشگاهها تدریس نمایند!
از آخوند ضربه دیده‌اند و همچنان مایلند تفکرات آخوندی حاکم بر مغزهای باشند؛ اندیشه‌هائی که اگر ریشه‌ی تمام رنجهای ما نباشد، بسیاری از بدبختی‌هایمان را در آن باید جست؛ آیا می‌خواهید همچنان مردم ما بر اساس دین طبقه بندی شوند؟ چه بگویم که ناگفتنم به....
درد است این سخن درد است.

12/14/10

خاک بر سر عزاداران حسینی!

==========================================

و واقعا خاک بر سرشان:
بر روی هر کدام ازاین گزینه ها کلیک نمائید، تا به خرافه بودن اسلام بیشتر پی ببرید.

12/13/10

محرم و موضوع اذیت شدن همسایگان کنار هیأت‌ها.


هر سال برای ما محرم دو عزاست، یکی اندوه شهادت مظلومانه‌ی حسین و دیگری داد و هوار هیأتی که نزدیک خانه‌ی ما تشکیل می‌شه؛ روضه‌خوان آنچنان داد می‌زنه و صدای بلندگو را تا جای ممکن زیاد کردند که من مجبورم این موقع از سال تا نیمه شب بچه‌ها را خانه‌ی مادرم ببرم.
نوشته‌ی بالا نقل قول یکی از دوستانم است.
اگر بپذیریم باید برای مردی که 1400 سال پیش کشته شده، الان هم باید عزا گرفت؛ آیا آزار و اذیت مردم کردن جایز است؟ اگر امام حسین الان زنده شوند، به این کارها راضی می‌شوند؟ .....


درد است دشمن پرستی، درد است!


حسین را آزاده می‌دانند، آزاده‌ای که آزادگی را تنها در نجات دین جدش می‌دید، آزاده‌ای که برای دفاع از ستمدیده هرگز حرکت نکرد، بلکه برای رسیدن به قدرت و دفاع از آنچه که جلوگیری از بیراهه رفتن اسلام نامیده بود، اسلحه به دست گرفت و جنگید. حسین را آزاده می‌نامند، آزاده‌ای جنایت‌های پدرش و اسلاف پدرش را در حق هم‌میهنان ما دیده بود. نمی‌دانم آیا می‌دانید که بسیاری از زنان و مادران و خواهران ما را بعنوان ملک یمین(کنیز) بین خودشان تقسیم نمودند و حسین قهرمان نیز از این تقسیم بی‌بهره نماند، دختر یزدگرد را که از خانواده‌اش جدا کرده و به اسارت گرفته بودند را به این به اصطلاح رادمرد تاریخ بخشیدند، آن هم به دلیل خوش خدمتی پدرش؛  ما ایرانیان عادت داریم که همه چیز را به خود بچسبانیم و این  جنایت حسین و ظلمی که در حق دختر پادشاه کشورمان انجام داده را با افتخار می‌پذیریم! (1) من به خاطر کسی بگریم که 1400 سال پیش برای دفاع از عقیده‌ی جنایت‌پرورش و رسیدن به قدرت، شمشیر به دست به سوی مرکز حکومت گام برداشت؟
 نمی‌دانم جنایت استخر را خوانده‌ای یا نه؟
 نمی‌دانم! آیا می‌دانید که چه بر سر پدران، مادران، برادران، خواهران، دختران و پسران ما آوردند؟
اگر به رادمرد تاریخی افتخار کنم، به آن فیروز نهاوند می‌بالم که نتوانست تحمل دیدن دست به غل و زنجیر کشیده‌ی فرزندان ایران را داشته باشد و انتقام این خون‌های به ناحق ریخته  و دستان به بند کشیده شده از رهبر و داماد این به اصطلاح جوانمرد تاریخ را گرفت.(2)
آیا چنین نیست که وی نیز از همان فرش تکه تکه شده‌ و به یغما رفته‌ی کشورمان بهره‌ای برده بود؟ اگر حسین و پدرش ایرانیان را دوست می‌داشتند، چرا در قتل عام استخر دست داشتند؟
درد است، دشمن پرستی! درد است!   
 ==========================================
(1)    شیخ صدوق درباره‌ی مادر سجاد  می‌گوید: سهل بن قاسم نوشجانی می گوید که امام رضا  در خراسان به من گفت: بین ما و شما خویشاوندی هست. گفتم: این خویشاوندی چیست؟ گفت: هنگامی که عبدالله بن عامر بن کریز خراسان را فتح کرد، دو دختر از دختران یزدگرد - پادشاه ایران - را یافت و آنان را پیش عثمان بن عفان فرستاد. عثمان بن عفان یکی از آن دو را به امام حسن و یکی را به امام حسین  بخشید. این دو دختر پس از زایمان، وفات کردند.( عیون اخبار الرضا/ جزء دوم/ ص 128؛ ویرایش سید مهدی حسینی لاجوردی)
البته در برخی از روایات دختر یزدگرد در زمان عمر به کنیزی گرفته می‌شود. که بعید به نظر می‌رسد زیرا او او در آن زمان پسری 10 الی 11 ساله بوده است.
(2)  هنگامیکه اسیران نهاوند را به مدینه می‌آوردند، فیروز ایستاده بود و به اسیران می‌نگریست، کودکان خردسال را که در بین این اسیران بودند دست بر سرهایشان می‌کشید و می‌گریست و می‌گفت عمر جگرم را خون کرد، می‌گویند او قبل از اسلام به اسارت روم افتاده بود و سپس مسلمانان او را اسیر نمودند.
نوشته‌اند این فیروز برده‌ی مغیره بن شعبه بود. بلعمی گوید: که درودگری کردی و هر روز مغیره را دو درم دادی. روزی این فیروز سوی عمر آمد و او با مردی نشسته بود؛ گفت: یا عمر! مغیره بر من غله نهاده است و گران است و نتوانم دادن، بفرمای تا کم کنند. گفت چند است؟ گفت روزی دو درم(سکه‌ی نقره). گفت: چه کار دانی؟ گفت: درودگری دانم و نقاشم و کَنده‌گر و آهنگری نیز دانم. پس عمر گفت: چندین کار که تو دانی  دو درم روزی نه بسیار بود؛ چنین شنیدم که تو گویی من آسیا کنم بر باد که گندم آس کند. گفت آری! عمر گفت: مرا چنین آسیا باید سازی. فیروز گفت: اگر زنده باشم سازم ترا یک آسیا که همه‌ی اهل مشرق و مغرب حدیث آن کنند و خود برفت. عمر گفت این غلام مرا به کشتن بیم کرد....( دوقرن سکوت نوشته‌ی دکتر عبدالحسین زرین‌کوب)

12/12/10

گناه کن و سینه بزن، حسین شفیع خواهد بود!


قیامت بر پا شده بود، همه تو صف بودند تا الله اعمال انسان‌ها را در ترازو بگذارد، مردم کلافه بودند، شهیدانی که خمینی به آنها وعده‌ی بهشت داده بود، در به در دنبالش می‌گشتند تا آنها بدون نوبت وارد بهشت شوند؛ بالاخره خمینی رو پیدا کردند؛ او ته صف ایستاده بود و از شدت گرما کاملا غرق در عرق؛ شهیدان از دست او خیلی ناراحت بودند، گفتند ای خمینی! پس اون وعده‌ها چی شده؟ خلاصه کلی بین‌ آنها بگو مگو و دعوا صورت گرفت؛ بالاخره خمینی آنها را آرام کرد و وعده داد که امام حسین رو پیدا می‌کند و از ایشان کمک خواهد گرفت، از شهیدان خواست که پرونده‌هایشان را روی هم بگذارند، چندین تُن پرونده شد! خمینی گفت: پرونده‌ها همین‌ جا باشند، من بروم امام حسین رو پیدا کنم تا  با الله صحبت کند که زودتر برویم بهشت؛ او توی صحرای محشر خیلی گشت، تا اینکه امام حسین رو پیدا کرد؛ با کمال تعجب دید که عده‌ی زیادی دور بر او هم جمع شده‌اند و باهاش جر و بحث می‌کنند؛ خمینی صبر کرد تا جر و بحث آنها  تموم گردد، اما تمام شدنی نبود، رفت وسط دعوا، که همه اعتراض کردند و گفتند: تو دیگه از کجا پیدات شده؟ مگر تو هم با ما بودی؟ خلاصه خمینی چند تا اردنگی مفصلی خورد و گفت: بابا! من خمینی هستم؛ همین که این جمله رو گفت، امام حسین او را شناخت گفت: آهان پس خمینی تو هستی!؟ خمینی تا این حرف رو شنید بادی به غب غب انداخت و گفت: بله جناب امام حسین! اما حسین گفت: حالا کارت چیه؟ خمینی گفت: من چند صدهزار نفر رو به جنگ فرستادم و عمدا با آتش بس مخالفت کردم تا تعداد شهیدان اهل بهشت زیاد شوند و به آنها هم قول داده بودم که تو زودتر به الله می‌گوئی تا اینا را مستقیما وارد بهشت کند، ولی الان می‌بینم که الله ما رو تخمش هم حساب نمی‌کنه؛ اگه ممکنه برای اینا کاری بکن، پرونده‌ها زیادن و تریلی هم پیدا نکردم که خدمتتون بیارم. امام حسین با حسرت تمام آهی کشید و گفت:برو بابا! تو هم مانند اون الله شیاد هستی، تو  ما 1400 سال پیش از تو، این 72 نفر رو به کشتن دادیم، پرونده زیر بغل هنوز علاف اونائیم و تو یه تریلی پرونده داری؟......

متن بالا گرچه طنزی بیش نیست، اما حقیقتی در خود نهفته دارد، حقیقت شفاعت؛ دو فرقه‌ی عمده‌ی اسلام در این مورد با هم اختلاف زیادی دارند؛ یکی معتقد است که شفاعت مقامی است که الله تنها به رسولانش می‌دهد و دیگری معتقد است که امامانشان در روز قیامت شفیع آنان هستند.
 از دید شیعه هر کسی که بر حسین بگرید در آتش جهنم نخواهد سوخت، گرچه گناه او به پری آسمان‌ها و زمین باشد؛ شاید این موضوع دردی در خود نهفته دارد، درد بیدادی، دردی که سینه‌چاکان خامنه‌ای با آن مواجه هستند، درد گناه کن و سینه بزن، حسین شفیع توست، حسینی که طبق برخی از آیات قرآن خود محتاج کمک و نیازمند آمرزش الله است؛ حسینی که خود باید در آن جهان توهمی که برای انسانها تصور کرده‌اند، حساب پس دهد.
 ریشه‌ی اختلاف و دشمنی شیعه و سنی در خود اسلام نهفته است؛ قرآن کتابی است که از یک سو می‌گوید: در روز قیامت کسانی شفاعت کننده خواهند بود و از سوی دیگر الله را تنها شفیع می‌داند، این کتاب در آیه‌ای گفته است که حتی بتها هم ممکن است شفیع باشند، آیا وجود وجود این همه تناقض دلیلی نیست بر اهریمنی بودن این کتاب؟ اهریمن کاشتن تخم کینه در بین انسانها، تخم کینه‌ای که هر فرقه، حقیقت تنها در خود می‌بیند و دیگران را موجودات متحرک بی‌ارزش می‌انگارد. درد است اعتقاد به این دین و سایر ادیانی که دکان انسانهای شده است که خود را روحانی می‌دانند، درد است خود کوچک بینی و تو سر و سینه زدن برای بیگانه‌ای که نزدیک به 14 قرن پیش کشته شده است؛ درد است! درد است!......  

12/11/10

عجب معجزه‌ای داره زره رسول الله!


کلینی در اصول کافی بیان می‌نماید که یکی از صفات ائمه این است که اگر ائمه زره رسول الله  را بپوشند، اندازه‌ی آنان می‌شود؛ ولی اگر کس دیگری این زره را بپوشد، خواه کوتاه قد باشد و یا بلند قد، یک وجب از او بلندتر باشد)اصول کافی/کتاب الحجه/باب موالید الائمه(
من هر چی فکر کردم، تو عقلم نگنجید که چطور این ممکنه!؟
اگر مسلمینی پاسخ این معما را می‌داند، لطفا بیان نماید تا بیشتر معجزات اسلام شناخته گردد، شاید هم دانش ما ناقص است و آینده پاسخ داده خواهد شد!

برای دیدن معجزات از این دست، اینجا را کلیک کنید.

جمهوری اسلامی شکنجه کردن را از رسول الله آموخته است.


مؤمنین مسلمان مخالف رژیم حاکم بر کشورمان و کسانیکه تصور چهره‌ی رحمانی از این دین را تبلیغ می‌کنند، همواره رفتار جمهوری اسلامی با مخالفان عقیدتی خویش را خلاف اسلام تصور می‌نمایند؛ ایشان از اسلام تنها چهره‌ی رحمانی‌اش را می‌بینند و در محمد ابن عبدالله شخصیت فوق بشری را مشاهده می‌کنند. قطع به یقین آگاهان این دین از خوی جنایت‌پیشگی این شخصیت آگاه هستند! او در زمانیکه ضعیف بود، چهره‌ی کاملا انسانی و مظلومی از خود به جا گذاشته است، همین امر مستمکی برای مغالطه‌ی این گروه از دوستداران اسلام می‌باشد؛ خیلی دور از عقل و منطق است که کسی نداند "اسلام مجوز تجاوز جنسی و سایر جنایت‌هائی که در رژیم کنونی کشورمان را مشاهده می‌کنیم، صادر کرده است!
 یکی از روش‌های اعتراف گیری این رژیم، شکنجه کردن است. اما آیا محمد ابن عبدالله هم چنین کارهائی را انجام داده است؟
متن زیر برگرفته از تاریخ طبری است، بخوانید تا محمد را بیشتر بشناسید:

کنانه بن ربیع بن ابی الحقیق را که گنج بنی نضیر پیش او بود به نزد پیغمبر آوردند و محل گنج را از او پرسیدند و کنانه انکار کرد و آنگاه یکی از یهودیان را پیش آوردند که گفت:" امروز کنانه را دیدم که اطراف فلان خرابه می‌گشت."
پیغمبر به کنانه گفت: اگر گنج را پیش تو پیدا کردم تو را بکشم؟
کنانه گفت آری.
پیغمبر بگفت تا خرابه را بکندند و قسمتی از گنج را آنجا یافتند، پیغمبر از باقیمانده‌ی آن پرسید و کنانه از تسلیم آن دریغ کرد، پیغمبر او را به زبیر بن عوام سپرد و گفت: "عذابش(شکنجه‌اش) کن تا آنچه را پیش اوست بگیری" و زبیر چنان با مشت به سینه‌ی او کوفت که نزدیک بودجان بدهد. انگاه پیغمبر او را به محمد بن مسلمه داد که به انتقام برادر خود محمد بن مسلمه گردنش را بزند.....( تاریخ طبری صفحه 1145)

12/10/10

شباهت‌ها و تفاوت‌های دو ولی امر مسلمین، امام خامنه‌ای و امیرالمؤمنین یزید.


شباهت‌ها:
1-      هر دو خود را ولی امر مسلیمن جهان نامیده و می‌نامند.
2-      هر دو جانشین شیاد پیش از خود شدند.
3-      هر دو از نیروی نظامی بی‌رحمی بهر برده و می‌برند.
4-      هر دو مسکرات بخشی از وجودشان بوده و هست، یکی تلخ‌وش و دیگری تریاک.
5-      هر دو شاعران درباری زیادی گردشان شعر گفته و می‌گویند. (البته یزید خودش هم شاعر بود)(1)

اما تفاوت‌ها:
1-      سربازان یزید با کسانی جنگیدند که خواهان خلعیت امیرالمؤمنین زمان بودند و نیروهای خامنه‌ای کسانی را کشتند که با یکی از امراء او مخالفت می‌کردند.
2-      سربازان یزید حتی فکر تجاوز جنسی به پسران، دختران و خواهران حسین و کسانیکه با او آمده بودند را نیز نکردند و نیروهای خامنه‌ای وحشیانه‌ترین تجاوزات جنسی را نسبت به دستگیرشدگان دختر و پسر انجام دادند.
3-       سربازان یزید تنها کسانی را کشتند که بر رویشان شمشیر کشیده بودند و نیروهای خامنه‌ای مردمی کشتند که با دست خالی به خیابانها آمده بودند، آن هم ساکت.
4-      سربازان یزید زینب را آزاد گذاشته بودند که حتی به امیرالمؤمنین یزید هر چه می‌خواهد بگوید و نیروهای خامنه‌ای "تو گفتن" به او را نیز تحمل نمی‌کنند.
5-      جناب یزید زینب را به حضور پذیرفت تا از آنچه که بر سرش گذشته، بازگو نماید؛ خامنه‌ای به مادران کشته‌شدگان حتی اجازه‌ی مراسم ترحیم فرزندانشان را نیز نداد.
خود قضاوت کنید، امام خامنه‌ای ستمگرتر است یا امیرالمؤمنین یزید ابن معاویه؟
========================
(1) این بیت شعر از اوست:
 انا المسموم ما عندی، به تریاق و لاراق 
ادر کأساً و ناولها الا یا ایها الساقی

اگر مدفوع امام حسین بوی مشک داشت!


در روایتی معتبر در معتبرترین کتاب حدیث – اصول کافی – بیان شده است که مدفوع ائمه بوی مشک دارد.
امام حسین هم  توسط سربازان یزید کشته شد.
 پرسشی که به ذهن می‌رسد:
چرا آنها جسدش رو برای استفاده از این ماده‌ی حیاتی تکه تکه نکردند؟ مگر بی‌رحم نبودند؟ 

12/8/10

محمد، جنایتکاری که از نو باید شناخت.


اینقدر این مسائل را بیان خواهم کرد تا وجدانها بیدار شوند.

به جرأت می‌توان گفت که اکثریت قریب به اتفاق مسلمانان، تنها بعد خاصی از شخصیت این مرد را شناخته‌اند؛ او انسان عجیبی بود.
به وی هفت(1) فرزند نسبت می‌دهند که همه بجز ابراهیم که از ماریه - کنیز مصری - است بقیه فرزندانش از خدیجه بودند، به ابراهیم اتهام زنازاده بودن را مطرح می‌کردند، زیرا کوچکترین شباهتی به او نداشت. از میان سایر فرزندانش به نظر می‌رسد که تنها به فاطمه علاقه داشت و او را پاره‌ی تن خویش می‌دانست، اظهار لطفی که به فاطمه دارد، انسان را به این فکر می‌اندازد که چرا او به سایر فرزندانش مهر و محبتی که به فاطمه داشت، از خود نشان نمی‌داد؟ آیا در مورد آنان گمان خاصی داشت؟ البته برای بررسی جامع این موضوع که می‌تواند موضوع مهمی در بعد شخصیت شناسی محمد باشد، تحقیق جامعی صورت نگرفته است، برای به نتیجه رسیدن این تحقیقات، احتیاج به منابع زیادی است.
گذشته از مورد یاد شده‌ی بالا، می‌توان روند تدریجی تغییر با پرده‌برداری از شخصیت اصلی او را در ادامه‌ی زندگی‌اش مشاهده نمود؛ او خود را پیامبر رحمت می‌دانست، اما همین پیامبر رحمت هیچ نشانه‌ی آشکاری از تحمل مخالفان را از خود نشان نداد، اگر احساس می‌کرد که مخالفانش در استدلال دینی از او قویتر هستند، آنان را کاملا نابود می‌کرد. رفتار او با یهودیان ساکن حجاز، گواه این مطلب است. قطع به یقین جنایتهائی که محمد در قتل عام سه قبیله‌ی یهودی که در مدینه ساکن بودند مرتکب شد، حاکی از وحشیگری است و مشابه آن در تاریخ کمتر سراغ داریم. نامبرده تمام مردان یکی از این قبایل را کشت و زنان و دخترانشان را میان سربازانش تقسیم نمود و تعداد زیادی از آنان را فروخت تا بدان وسیله اسلحه بخرد، آیا کسی جنایتکاری مشابه این مرد را در تاریخ سراغ دارد؟
عدم تحمل محمد تا جائی است که دستور داد اگر کسی پس از پذیرش اسلام، از دین او روی برگردانید، کشته شود. ظالمانه‌تر از این دستور آنجائی است که تعریف مسلمان را بیان می‌نماید، از نظر او هرگاه کسی در هنگام انعقاد نطفه‌اش یکی از والدین او مسلمان باشند، مسلمان محسوب می‌شود و چنین شخصی امکان اختیار دینی غیر از اسلام را ندارد.
رفتار این مرد در رابطه با ملل مغلوب نیز نشانه‌ی بعد دیگر اوست؛ وی می‌گوید: الله برای ملل مغلوب تنها دو راه باقی گذاشته است:
1-      پذیرش اسلام و در امان ماندن جان و مالشان.
2-      پرداخت جزیه؛ جزیه به مقدار پولی گفته می‌شود که ملل مغلوب باید بعنوان خراج سالیانه به حاکم اسلامی می‌پرداختند.
راه سومی جز کشته شدن در اختیار این مردم نبود.
بعد دیگر شخصیت او شهوتران بودن وی می‌باشد، او در سکس به نظر می‌رسد که تنوع طلب بود تا جائیکه از قول خدایش – الله – می‌گوید: هر زن می‌تواند خود را به من ببخشد، البته در صورتیکه من مایل به او باشم. دردناکترین قسمت این بعد از شخصیت او زمانی است که دانسته شود او حتی رحم عروسش را  نیز نکرد و با ملغی اعلام کردن رسم پسرخواندگی، با زنی که عروسش خوانده می‌شد ازدواج نمود، و در شب زفافش با این زن بود که حکم پرده‌نشین(حجاب) بودن زنان مسلمان را از صادر می‌نماید. وی حتی به زنان مجوز روسبیگری را داده است.
البته این نکات گوشه‌ای است هر چند کوچک از زندگی این شخص.
=====================
1- القاسم
2- عبدالله
3- ابراهیم
4- زینب
5- ام کلثوم
6- رقیه
7- فاطمه



12/4/10

آیا بی‌حیاتر از این عرب‌های تحریف‌گر را دیده‌اید؟


تحریف نام خلیج فارس در موزه‌ی دبی:



و این در حالی است که:


[1965.jpg]
ای عرب! ما دین تو را از کشورمان پاک خواهیم کرد.
اخیرا هم با اعمال نفوذ و تلاشهای پشت پرده، ارتش امریکا را وادار به استفاده از نام جعلی خلیج تازی نموده‌اند.

12/3/10

الله گرامی! آسمان را رها کن تا ببینم می‌افته یا نه!


أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ سَخَّرَ لَكُم مَّا فِي الْأَرْضِ وَالْفُلْكَ تَجْرِي فِي الْبَحْرِ بِأَمْرِهِ وَيُمْسِكُ السَّمَاء أَن تَقَعَ عَلَى الْأَرْضِ إِلَّا بِإِذْنِهِ إِنَّ اللَّهَ بِالنَّاسِ لَرَؤُوفٌ رَّحِيمٌ(حج/65) آيا نديده‏اى كه الله آنچه را در زمين است به نفع شما رام گردانيد و كشتيها در دريا به فرمان او روانند و آسمان را گرفته است تا [مبادا] بر زمين فرو افتد مگر به اذن خودش [باشد] در حقيقت‏ الله نسبت به مردم سخت رئوف و مهربان است.

11/20/10

معجزه‌ای دیگر از الله!



این همه زحمت کشیده، بازم بهش ایمان نمیاری؟

11/19/10

آیه رحمانی از قرآن کریم! (بخش هفتم و از اعجاز علمی قرآن)



حَتَّى إِذَا بَلَغَ مَغْرِبَ الشَّمْسِ وَجَدَهَا تَغْرُبُ فِي عَيْنٍ حَمِئَةٍ وَوَجَدَ عِندَهَا قَوْمًا قُلْنَا يَا ذَا الْقَرْنَيْنِ إِمَّا أَن تُعَذِّبَ وَإِمَّا أَن تَتَّخِذَ فِيهِمْ حُسْنًا (کهف/86) تا اینکه به پنهانگاه خورشيد رسيد و او را(خورشید) یافت که در چشمه‏اى لجن آلود و سياه پنهان می‌شود و نزديك آن گروهی را يافت گفتیم: اى ذوالقرنين! شکنجه مى‏كنى يا در ميانشان خوبی پيش مى‏گيرى؟(1)


این آیه از  شاهکارهای علمی و غیبی قرآن است!

11/17/10

شما درباره‌ی شخصی راهزن، شهوتران، آدم کش و تجاوزگر چه فکر خواهی کرد؟


اگر شما کسی را که معتقد است می‌تواند به اموال تجاری مخالفینش حمله کند(1) و آنرا به غارت ببرد، ببینید چه فکر خواهی کرد؟

اگر شما شخصی که معتقد است می‌توان با دختر 9 ساله ازدواج نمود و همچنین پس از تماشای بدن لخت زنی که بعنوان عروسش می‌شناسند، عاشق او گردید، برای خودش در امر ازدواج محدویتی قائل نباشد و معتقد باشد که می‌تواند با زنان شوهردار نزدیکی جنسی داشت را مشاهده نمائید، درباره‌ی او چه فکری خواهی کرد؟

اگر شما شخصی را مشاهده نمائید که اقدام آشکاری در نسل‌کشی نموده است و در این راه به هیچ انسانی از مخالفینش رحم نکرده باشد را مشاهده نمائید چه فکری به ذهنتان خطور خواهد کرد؟

اکنون اگر کسی را مشاهده نمائید که همه‌ی این صفات را داشته باشد، درباره‌اش چه فکر می‌نمائید؟
============================
(1) حمله مسلمانان به دستور محمد به کاروانهای تجاری که از شام می‌آمدند.

آیه‌ای ملکوتی از قرآن کریم.

وَمَرْيَمَ ابْنَتَ عِمْرَانَ الَّتِي أَحْصَنَتْ فَرْجَهَا فَنَفَخْنَا فِيهِ مِن رُّوحِنَا وَصَدَّقَتْ بِكَلِمَاتِ رَبِّهَا وَكُتُبِهِ وَكَانَتْ مِنَ الْقَانِتِينَ (تحریم/12) مريم دختر عمران، همان كسى كه فرجش(آلت تناسلی‌اش)(1) حفظ کرد و ما از روح خود در آن(فرج) دميديم و سخنان پروردگار خود و كتاب‌هاى او را تأیید نمود و از فرمان‌بران بود.

=================================
(1)
قاموس محیط: والفرج: العَوْرَةُ، والثَّغْرُ، ومَوْضِعُ المَخافَةِ، وما بين رِجْلَي الفَرَسِ، وكُورةٌ بالمُوْصِلِ، وطَريقٌ عندَ أُضاخَ.
وفي حديث أَبي جعفر الأَنصاري: فَمَلأْتُ ما بين فُروجي، جمع فرج وهو ما بين الرجلين. يقال للفرس: مَلأَ فرجه وفُرُوجَه إِذا عَدا وأَسْرَع به.
وسُمِّي فرج المرأَة والرجل فرجا لأَنه بين الرِّجْلين.
-----------

برای بررسی توهین دیگر اسلام به زنان اینجا را کلیک نمائید.

11/16/10

کدام جنایتکاری در تاریخ غیر از محمد ابن عبدالله؛ زنان، دختران و کودکان به اسارت گرفته شده را فروخته است؟


مطمئن هستم که مسلمین این تیتر را توهین آمیز تلقی می‌نمایند، پس لطفا مطلب را تا آخر بخوانید سپس داوری نمائید.
 در طول تاریخ بشر جنایتکاران زیادی قد علم کرده‌اند، چنگیزخان، نرون، آتیلا و .... در بیان جنایتهای هر کدام از این جنایتکاران سخن‌ها شنیده‌ایم، رفتار اینان به گونه‌ای بوده است  که به هیچ کسی از دشمنانشان کوچکترین رحمی را نکردند، رفتاری که مصداق بارز قتل عام بود. اما تا آنجائیکه که من آگاهی دارم در هیچ جائی از تاریخ نوشته نشده است که این خون‌ریزان جنایت‌پیشه پس از قتل‌ عام، زنان و کودکان به اسارت گرفته شده را پس از تقسیم در میان سربازانشان، زیاده از آنها را بعنوان کالائی فروخته‌اند و با پول بدست آمده اقدام به خرید سلاح نموده‌اند. البته اگر از من پرسیده شود که بزرگترین جنایتکار تاریخ بشر کیست، خواهم گفت عقیده‌ای که خدائی را به نام الله دارد، خدائی که بخاطر ایمان نیاوردن قوم نوح کل موجودات زنده‌ی روی کره‌ی زمین غیر از کسان نوح و دو جفت از هر جانوری را از میان برد؛ اگر هم کسانیکه این تیتر را قبول ندارند بیان نمایند که داستان نوح افسانه‌ای بیش نیست، من هم با آنها موافقم.  در اینجا جنایتکاری وجود دارد که این داستان را از تورات اقتباس نموده و آن را بعنوان حقیقتی عینی بیان نموده است که انکار این داستان از نظر او کفر محض است، محمد ابن عبدالله، آیا او هم علاوه بر اینکه افکار جنایت‌آمیز داشت مانند سایر جنایتکاران تاریخ بشر عملا مرتکب جنایتی شده است؟ اگر داستان زندگی این شخصیت را با دقت و بدون تعصب بخوانیم متوجه خواهیم شد که او در ابتدا شخصیتی بود مهربان و رحیم، حتی نسبت به مخالفانش.  مهربان بودن او زمانی بود که قدرتی نداشت هر چه به اواخر عمر این شخصیت نزدیکتر می‌شویم چهره‌ی واقعی او را بهتر می‌شناسیم، او در سالهای پایانی عمرش همواره جنایتکارتر می‌شد، طبری در تاریخش بیان می‌نماید که او در اواخر عمرش و پس از فتح مکه زنان قبیله‌ی هوازن که از قبایل اطراف مکه و هم قبیله‌ای حلیمه‌ی سعدیه(دایه‌ی محمد) بودند را به اسارات گرفت و به پیروانش مجوز تجاوز جنسی را به آنها داد و در آخر هم زنانشان را به خود آنها فروخت(1).
همچنین در جنگی که با یهودیان بنی‌قریظه داشت، او دستور داد که تمام مردان و پسران بالغ این قبیله را بکشند و تمام زنان، دختران و پسران نابالغ آنها را بعنوان کنیز به اسارت گرفت و در میان سربازانش تقسیم نمود و زیادی از آنها را در نجد فروخت و با پول بدست آمده اسلحه خرید(2)؛ آیا کسی جنایتکاری مانند این شخصیت را در تاریخ سراغ دارد؟
دردناکتر آنجاست که او خود را فرستاده‌ی خدا می‌داند؛ خدائی که تنها با او سخن می‌گوید و شبی با خری بالدار بنام براق به ملاقاتش می‌رود....

(1)    تاریخ طبری صفحه‌ی 1197 ترجمه ابوالقاسم پایند.
(2)    تاریخ طبری صفحه‌ی 1082 ترجمه ابوالقاسم پاینده.

11/15/10

نمونه‌هائی از شاهکارهای معجزاتی قرآن کریم(بخش سوم و بدون شرح)

سَبَّحَ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ حشر/1) ) آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است براي الله تسبيح مي‏گويد، و او عزيز و حكيم است.
سَبَّحَ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ صف/1) ) آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است براي الله تسبيح مي‏گويد، و او عزيز و حكيم است.
با اندکی تغییر:
سَبَّحَ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ حدید/1) ) آنچه در آسمانها و زمين است براي الله تسبيح مي‏گويند، و او عزيز و حكيم است.


يَأْتُوكَ بِكُلِّ سَحَّارٍ عَلِيمٍ شعراء/37) ) تا تمام جادوگران دانايى را نزد تو آوردند.
يَأْتُوكَ بِكُلِّ سَاحِرٍ عَلِيمٍاعراف/112) ) تا تمام جادوگران دانايى را نزد تو آوردند.


قَالُواْ آمَنَّا بِرِبِّ الْعَالَمِينَ (اعراف/121) ) گفتند به پروردگار جهانيان ايمان آورديم
قَالُوا آمَنَّا بِرَبِّ الْعَالَمِينَ (اعراف/47) ) گفتند به پروردگار جهانيان ايمان آورديم


رَبِّ مُوسَى وَهَارُونَاعراف/48) ) پروردگار موسى و هارون.
رَبِّ مُوسَى وَهَارُونَاعراف/122) ) پروردگار موسى و هارون


فَأَلْقَى عَصَاهُ فَإِذَا هِيَ ثُعْبَانٌ مُّبِينٌ اعراف/107) ) پس عصايش را افكند و بناگاه اژدهايى نمایان شد
فَأَلْقَى عَصَاهُ فَإِذَا هِيَ ثُعْبَانٌ مُّبِينٌشعراء/31) ) پس عصایش را افكند و بناگاه اژدهایى نمايان شد



وَنَزَعَ يَدَهُ فَإِذَا هِيَ بَيْضَاء لِلنَّاظِرِينَ اعراف/108) ) و دستش را بيرون كشيد و ناگهان براى تماشاگران سپيد می‌نمود
وَنَزَعَ يَدَهُ فَإِذَا هِيَ بَيْضَاء لِلنَّاظِرِينَشعراء/32) ) و دستش را بيرون كشيد و ناگهان براى تماشاگران سپيد مى‏نمود



وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا مُوسَى بِآيَاتِنَا وَسُلْطَانٍ مُّبِينٍ ﴿غافر/۲۳﴾ ما موسي را با آيات خود و دليل آشکار فرستاديم.
وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا مُوسَى بِآيَاتِنَا وَسُلْطَانٍ مُّبِينٍ ﴿هود/۹۶﴾ ما موسي را با آيات خود و دليل آشكار فرستاديم


وَالَّذِينَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حَافِظُونَمومنون/5) ) و آنها كه دامان خود را از آلودگي (از) بيعفتي حفظ مي‏كنند.
وَالَّذِينَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حَافِظُونَ معرج/29) ) و آنها كه دامان خود را از آلودگي (از) بيعفتي حفظ مي‏كنند.



إِلَّا عَلَى أَزْوَاجِهِمْ أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُمْ فَإِنَّهُمْ غَيْرُ مَلُومِينَ معارج/30) ) مگر در مورد همسرانشان يا كنيزانى كه به دست آورده‏اند كه در اين صورت بر آنان نكوهشى نيست.
إِلَّا عَلَى أَزْوَاجِهِمْ أوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُمْ فَإِنَّهُمْ غَيْرُ مَلُومِينَمومنون/6) ) مگر در مورد همسرانشان يا كنيزانى كه به دست آورده‏اند كه در اين صورت بر آنان نكوهشى نيست



فَمَنِ ابْتَغَى وَرَاء ذَلِكَ فَأُوْلَئِكَ هُمُ الْعَادُونَمعارج/31) و هر كس ماوراء اين را طلب كند متجاوز است.
فَمَنِ ابْتَغَى وَرَاء ذَلِكَ فَأُوْلَئِكَ هُمُ الْعَادُونَ مومنون/7) و هر كس ماوراء اين را طلب كند متجاوز است



وَالَّذِينَ هُمْ لِأَمَانَاتِهِمْ وَعَهْدِهِمْ رَاعُونَمعرج/32) ) و آنها كه امانتها و عهد خود را رعايت مي‏كنند
وَالَّذِينَ هُمْ لِأَمَانَاتِهِمْ وَعَهْدِهِمْ رَاعُونَ مومنون/8) ) و آنها كه امانتها و عهد خود را رعايت مي‏كنند.