11/6/11

هرگز به جنایتکاری که بدترین جنایات را در حق انسانیت روا داشته است احترام نخواهم گذاشت!

در جنایتکار بودن محمد ابن عبدالله شکی نیست، برای بیان افکارجنایت بار او همین بس که مجوز تجاوز جنسی را به زنان و دختران دگراندیشی که منکر خدای او، الله، بودند و از پذیرش او به عنوان فرستاده‌‎ی همین خدا امتناع ورزیدند را داده است.
اگر بشود تمام جنایاتی که این مرد با نام خدایش، الله، انجام داده را نادیده گرفت؛ آیا می‌توان پذیرفت شخص شیادی با پنهان کردن خویش در پشت خدائی با نام الله مقدس باشد، این آیه از قرآن را باید قاب گرفت و بر بالای تمام مساجد و مدارس دینی نصب کرد، ایه‌ای که مجوز تجاوز جنسی را داده است(1)
آیا می‌توان پذیرفت که خدا انسانهائی را خلق کند، آنان را به گونه‌ای بپروراند که تصور کنند اسلام بر حق نیست و همین خدا به پیامبرش دستور بدهد که با آنان بجنگ و به زنان و دخترانشان تجاوز کن! آیا جنایتکارتر از این خدا دیده‌ای؟
آیا می‌توان پذیرفت که خدا دستور داده باشد حتی اگر پدر و شوهر این خانواده اسیر پیروان الله بگردند، نکاح این پدر با مادر فسخ و مسلمین می‌توانند در مقابل دیدگان پدر، به دختر و همسر او تجاوز نمایند؟
این چه خدائی است که به محمد مجوز فروش زنان و دخترانی را داده است که به اسارت او درآمده‌اند، اگر باور ندارید و منکر این موضوع هستید بروید و تاریخ را بخوانید(2).
من در این مورد حرف‌های زیادی برای گفتن دارم، ولی مگر می‌شود که این جنایات فکر کرد و به حال گذشته‌ی خویش و حال سایر هم‌میهنانی که همچنان این جنایتکار را مقدس می‌دانند نگریست!؟
 آیا می‌دانید هنگامیکه مسلمانان به ایران ما حمله کردند، زنان و دختران بی‌گناه زیادی از ما به عنوان ملک یمین بین مسلمین تقسیم نمودند؟
آیا دلیل کشته شدن عمر را می‌دانید؟
 آیا می‌دانید چرا پیروز نهاوندی، آن دلیر مرد ایرانی، عمر، این پیرو محمد، را به قتل رسانید؟ او همواره با مشاهده‌ی دختران و پسران بی‌گناه ایرانی اشک در چشم‌هایش حلقه می‌زد و می‌گفت: عمر جگرم را سوزانید(3).
درد است احترام نهادن ما ایرانیان به محمد ابن عبدالله و خدای وهمی‌اش؛ درد دشمن پرستی، درد است!
=======================================================================
(1)
وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ النِّسَاء إِلاَّ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ كِتَابَ اللّهِ عَلَيْكُمْ وَأُحِلَّ لَكُم مَّا وَرَاء ذَلِكُمْ أَن تَبْتَغُواْ بِأَمْوَالِكُم مُّحْصِنِينَ غَيْرَ مُسَافِحِينَ فَمَا اسْتَمْتَعْتُم بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِيضَةً وَلاَ جُنَاحَ عَلَيْكُمْ فِيمَا تَرَاضَيْتُم بِهِ مِن بَعْدِ الْفَرِيضَةِ إِنَّ اللّهَ كَانَ عَلِيمًا حَكِيمًا (نساء/24) و زنان شوهردار (بر شما حرام است؛) مگر آنهائی كه مالك (آنها در جنگ) شده‏ايد، اينها احكامي است كه الله بر شما مقرر داشته و زنان ديگر غير از اينها (زنانی که در جنگ به غنیمت گرفته اید) در صورتی برای شما حلال است كه با اموال خود آنها را اختيار كنيد در حالي كه پاكدامن باشيد و از زنا خودداري نماييد, پس هنگامیکه از آنها بهره بردید واجب است که مزد آنها را بپردازيد و گناهي بر شما نيست نسبت به آنچه با يكديگر توافق كرده‏ايد بعد از تعيين مهر، الله دانا و حكيم است.

(2)

...آنگاه پیغمبر اموال و زنان و فرزندان بنی‌قریظه را تقسیم کرد(البته یک پنجم سهم خود محمد جنایتکار بود)... .
پیغمبر گروهی از اسیران(زنان، دختران و پسران نوجوان) را به سوی نجد فرستاد(فروخت) و در مقابل، اسب و سلاح خرید....  تاریخ طبری ص 1082


(3)

هنگامیکه اسیران نهاوند را به مدینه می‌آوردند، فیروز ایستاده بود و به اسیران می‌نگریست، کودکان خردسال را که در بین این اسیران بودند دست بر سرهایشان می‌کشید و می‌گریست و می‌گفت عمر جگرم را خون کرد، می‌گویند او قبل از اسلام به اسارت روم افتاده بود و سپس مسلمانان او را اسیر نمودند.
نوشته‌اند این فیروز برده‌ی مغیره بن شعبه بود. بلعمی گوید: که درودگری کردی و هر روز مغیره را دو درم دادی. روزی این فیروز سوی عمر آمد و او با مردی نشسته بود؛ گفت: یا عمر! مغیره بر من غله نهاده است و گران است و نتوانم دادن، بفرمای تا کم کنند. گفت چند است؟ گفت روزی دو درم(سکه‌ی نقره). گفت: چه کار دانی؟ گفت: درودگری دانم و نقاشم و کَنده‌گر و آهنگری نیز دانم. پس عمر گفت: چندین کار که تو دانی  دو درم روزی نه بسیار بود؛ چنین شنیدم که تو گویی من آسیا کنم بر باد که گندم آس کند. گفت آری! عمر گفت: مرا چنین آسیا باید سازی. فیروز گفت: اگر زنده باشم سازم ترا یک آسیا که همه‌ی اهل مشرق و مغرب حدیث آن کنند و خود برفت. عمر گفت این غلام مرا به کشتن بیم کرد....( دوقرن سکوت نوشته‌ی دکتر عبدالحسین زرین‌کوب)


No comments: