کشورم را متعلق به موجودی موهوم به نام امام زمان میدانند، خامنهای هم به عنوان نایب بر حق این امام وهمی که خود در ته چاه پنهان شده معرفی میکنند و او را ولی فقیهی میدانند که بر طبق نظریهی خمینی او حتی بر جان و مال مردم ولایت دارد و اختیاراتش تا جائی است که حتی میتواند حرام خدایشان، الله را حلال و حلالش را حرام نماید؛ آیا کسی متصور است که در از دل این ایدوئولوژی دمکراسی بیرون بیاید؟ آیا دمکراسی با حکومت اسلامی و قانونی که آنان را ازلی و نوشتهی خدا میدانند سازگار است؟ چگونه میشود سخن از جمهوری زد و همزمان خود را تابع بی چون و چرای خامنهای دانست؟ نامزدهای انتخاب ریاست جمهوری اسلامی دو گروهند، یا تابع به قول الله کالانعام خامنهای هستند که در این صورت تأیید شده و از میان آنان یکی برگزیده خواهد شد و یا مخالف که در این حالت جنتی و دار و دستهاش به او اجازه شرکت در نمایشنامهای که خامنهای کارگردان آن است را نخواهند داد؛ پس این انتخاب مانند این است که کسی برای خرید وسیلهای نقلیه به باز خرفروشان برود و در آنجا هم خری چند را به او نشان دهند تا از میانشان یکی از برگزیند.
برای رسیدن به دمکراسی باید مراحل پیش نیاز آن طی گردد و به نظر برای رسیدن به این هدف در جامعهی خرافه زدهی ایران که مردم آن برای گرفتن حاجت به امام و امزادگان مرده مراجعه میکنند راهی جز تلگنر زدن و شکستن تابوهای دینی به قصد بیدار کردن مغزشان از خواب مصنوعی که آخوند و ملا او را در این حالت نگه داشتهاند وجود ندارد.
..............................................
برای رسیدن به دمکراسی باید مراحل پیش نیاز آن طی گردد و به نظر برای رسیدن به این هدف در جامعهی خرافه زدهی ایران که مردم آن برای گرفتن حاجت به امام و امزادگان مرده مراجعه میکنند راهی جز تلگنر زدن و شکستن تابوهای دینی به قصد بیدار کردن مغزشان از خواب مصنوعی که آخوند و ملا او را در این حالت نگه داشتهاند وجود ندارد.
..............................................
No comments:
Post a Comment