قرنهاست که تلاش کردند تا نوروز را از ایرانیان بگیرند و با انواع عیدهای مندرآوردی مانند قربان، فطر و عید جایگزین آنها کنند، اما نتوانستند و نخواهند توانست؛ نوروز در گوشت و استخوان ایرانیان ریشه دوانیده است و تا ایران و ایرانی هست نوروز هم همچنان تنها عید خواهد ماند، گرچه رژیم اسلامی حاکم بر سرزمین ما سعی در اهمیت دادن به اعیاد اسلامی را دارد و در یک اقدام عجیب در حالیکه ایران یکی از پرتعطیلترین کشورهای جهان است تعطیلی عید اسلامی فطر را به دو روز افزایش داد؛ هیچ توجیهی برای این اقدام متصور نیست جز اینکه این عیدها را رقیب عید ریشهدار نوروز نمایند.
8/30/11
8/29/11
به شیعیان مخالف اجازه بدهند سنی پیشکششان.
از نظر شیعه هر کسی که امامت را قبول نداشته باشد کافر و مستحق جهنم است، شیعه امامت را اصول دین میداند، شیخ مفید تمام سنیها را کافر مینامد و میگوید که شیعیان 12 امامی بر این امر اتفاق دارند:
واتفقت الإمامية على أن من أنكر إمامة أحد الأئمة وجحد ما أوجبه الله تعالى من فرض الطاعة فهو كافر ضال مستحق للخلود في النار.
پس ای هممیهنان اهل سنت، همینکه به شما اجازهی تنفس میدهند خدایتان را سپاسگزار باشید و از نظام ولایت فقیهی انتظار زیادی نداشته باشید که بیضهی اسلام به خطر میافتد؛ مگر یادتان رفته که مهدی دانشمند همهی شما را زنازاده میخواند؟
البته عدم تلورانس در ذات اسلام است.
واتفقت الإمامية على أن من أنكر إمامة أحد الأئمة وجحد ما أوجبه الله تعالى من فرض الطاعة فهو كافر ضال مستحق للخلود في النار.
پس ای هممیهنان اهل سنت، همینکه به شما اجازهی تنفس میدهند خدایتان را سپاسگزار باشید و از نظام ولایت فقیهی انتظار زیادی نداشته باشید که بیضهی اسلام به خطر میافتد؛ مگر یادتان رفته که مهدی دانشمند همهی شما را زنازاده میخواند؟
البته عدم تلورانس در ذات اسلام است.
پیروان هر مذهب بزرگترین توهین کنندگان به مذاهب دیگر هستند.
8/27/11
مراجع فتوا بدهند که این سخن محمد ابن عبدالله اشتباه است من هم به اسلام احترام میگذارم.
أمرت أن أقاتل الناس حتى يشهدوا ألا إله إلا الله وأن محمدا رسول الله ، ويقيموا الصلاة ويؤتوا الزكاة ، فإذا فعلوا ذلك عصموا مني دماءهم وأموالهم إلا بحق الإسلام وحسابهم على الله".
به من (از سوی الله) دستور داده شده با مردم بجنگم تا گواهی دهند که غیر از الله خدائی نیست و محمد فرستادهی اوست و (مانند ما) نماز بخوانند و زکات را پرداخت کنند؛ پس اگر این را انجام دادند، خون و مال اينها از جانب من محترم است مگر به حق اسلام و حساب آنها با الله است.
(صحیح بخاری کتاب الجهاد و السیر حدیث شماره 2786 )
این حدیث در صحیح مسلم کتاب الایمان نیز آمده است.
همچنین در منابع مختلف شیعه:
فانما امرت ان اقاتل الناس حتی یقولوا لا اله الا الله فاذا قالوها عصموا منی دمائهم و اموالهم.
بحارالانوار، ج 65، ص 242
به من (از سوی الله) دستور داده شده با مردم بجنگم تا گواهی دهند که غیر از الله خدائی نیست و محمد فرستادهی اوست و (مانند ما) نماز بخوانند و زکات را پرداخت کنند؛ پس اگر این را انجام دادند، خون و مال اينها از جانب من محترم است مگر به حق اسلام و حساب آنها با الله است.
(صحیح بخاری کتاب الجهاد و السیر حدیث شماره 2786 )
این حدیث در صحیح مسلم کتاب الایمان نیز آمده است.
همچنین در منابع مختلف شیعه:
فانما امرت ان اقاتل الناس حتی یقولوا لا اله الا الله فاذا قالوها عصموا منی دمائهم و اموالهم.
بحارالانوار، ج 65، ص 242
8/23/11
جمهوری اسلامی یعنی ادامهی خفقان دینی!
نزدیک به 33 سال برای شناسائی سیاست دینزدهی کشور کافی نبود؟ در این مدت چه جنایتهائی که نکردند، چه دروغهائی که نگفتند؟ چه وعدههای توخالی که ندادند، چندین برابر زمان پهلوی نفت فروختند ولی نه تنها نتیجهای برای کشور در بر نداشت بلکه از آن نقطهی که رسیده بودیم به پائین پرت شده و میشویم.
جمهوری اسلامی یعنی عدم شناسائی ملی گرائی و ملیت، زیرا در چارچوب اسلام ملیتی معنا ندارد و هممیهن واقعی تو هممذهبی توست؛ آیا باید باز هم در چارچوب ایدئولوژی حرکت کنیم که در قوانینش برای زنان کشور حقوقی را در نظر میگیرد که دین 1400 سالهی اسلام در نظر گرفته است، آیا این به معنی بازگشت و ادامهی ارتجاع نیست؟ ایا این به معنی خفه کردن صدای مخالف با نام خدا و پیغمبر و ائمه نیست؟ این شمائید که عقیدهی مردمی که هدفی جز رسیدن به آرامش را ندارند به بازی میگیرید و سعی میکنید قوانین ارتجاعی دینی را جایگزین حکومت دمکراتیک نمائید، شما خوب میدانید که در جامعهی مردمسالار همه آزادند که هر عقیدهای داشته باشند و بیان هیچ عقیدهای جرم نیست، اما آیا در جمهوری اسلامی به من نوعی که از اسلام شما برگشتهام اجازهی زندگی را خواهی داد؟ آیا تداخل دین و سیاست به معنی ضربه خوردن دین و سیاست به طور همزمان نیست؟
جناب اصلاح طلبان حکومتی و غیر حکومتی که نان خود را در بقای نظام ارتجاعی میبینید، آنگونه که به نظر میآید آخوند و آخوندیسم به تنها چیزی که نمیاندیشد، مناقع ملی ایران و دفاع از حیثیت ایران و ایرانی است.
دین و سیاست، آیا امکان سازگاری این دو وجود دارد؟
جمهوری اسلامی یعنی عدم شناسائی ملی گرائی و ملیت، زیرا در چارچوب اسلام ملیتی معنا ندارد و هممیهن واقعی تو هممذهبی توست؛ آیا باید باز هم در چارچوب ایدئولوژی حرکت کنیم که در قوانینش برای زنان کشور حقوقی را در نظر میگیرد که دین 1400 سالهی اسلام در نظر گرفته است، آیا این به معنی بازگشت و ادامهی ارتجاع نیست؟ ایا این به معنی خفه کردن صدای مخالف با نام خدا و پیغمبر و ائمه نیست؟ این شمائید که عقیدهی مردمی که هدفی جز رسیدن به آرامش را ندارند به بازی میگیرید و سعی میکنید قوانین ارتجاعی دینی را جایگزین حکومت دمکراتیک نمائید، شما خوب میدانید که در جامعهی مردمسالار همه آزادند که هر عقیدهای داشته باشند و بیان هیچ عقیدهای جرم نیست، اما آیا در جمهوری اسلامی به من نوعی که از اسلام شما برگشتهام اجازهی زندگی را خواهی داد؟ آیا تداخل دین و سیاست به معنی ضربه خوردن دین و سیاست به طور همزمان نیست؟
جناب اصلاح طلبان حکومتی و غیر حکومتی که نان خود را در بقای نظام ارتجاعی میبینید، آنگونه که به نظر میآید آخوند و آخوندیسم به تنها چیزی که نمیاندیشد، مناقع ملی ایران و دفاع از حیثیت ایران و ایرانی است.
دین و سیاست، آیا امکان سازگاری این دو وجود دارد؟
الله و اکبر که هیچی، الله و اصغر هم نخواهم گفت.
راه رهائی ایران و ایرانی تنها و تنها از راه روشنگری ایرانیان و شناخت دلایل اصلی تسلط آخوند و آخوندیسم بر جامعه است، نقد دین را برنمیتابند و همزمان از همه انتظار دارند که کورکورانه الله و اکبر بگیم؛ اگه الله، اکبر بود این همه ستم را که بر مردم کشورم روا داشته میشه را نظارهگر نمیشد؛ آخوند این همه جنایت به اسم او و ولی مَلیهای او انجام میده، باب تجاوز جنسی را در زندانها جهان باب کردند، انواع و اقسام جنایت را مرتکی میشود، آن موقع بیائیم و از چاله به گودال بیفتیم؟ برای رسیدن به دمکراسی راهی جز نقد دین و شکستن تعصبات دینی وجود ندارد و هر راهی جز این بسان کاخی است پر پر زرق و برق از مقوا.
"رژیم حاکم بر کشور ما با تأکید بر روش و منش محمد ابن عبدالله، سعی دارد که سخنان او، و روش و منش او را سخنان آفرینندهی گیتی جلوه دهد. پذیرش این مطلب یعنی سکوت در برابر کسانیکه خود را عالم(دانشمند) دین میدانند، عالمانی که با استناد به همان روش خود را مرجع علم میدانند، مراجعی که تودهها باید از ایشان تقلید نمایند. کدامین مرجع در حال حاضر معتقد است که دین از سیاست جداست؟ کدامین مرجع علوم دینی معتقد است که سخنان محمد مربوط به زمان خاصی بوده و اکنون کاربردی ندارد؟اگر هم مرجعی دینی معتقد است که باید ظرف زمان را در تفسیر سخنان رسول الله در نظر گرفت، تنها در موارد ثانویه است؛ مواردی است که حکم صریحی از قرآن یا سنت محمد و ائمهیشان در روایتی که در دست دارند، در این زمینه وجود نداشته باشد.آیا میتوان محمد را خالی از نقص و اشتباه دانست، او را معصوم شمرد، سخنانش را و کردارش را الهی انگاشت و در همان حال معتقد بود که دین از سیاست جداست؟ آیا میتوان مردم ما را نسبت به دین متعصب نگه داشت و به آنان القا نمود که محمد تمام سخنانش سخنان خداست، او از سر هوا و هوس سخنی را بر زبان نمیآورد، هر حرکتی بر خلاف کردار او موجب عقوبت دنیا و آخرت میگردد و در همان حال معتقد بود که میتوان به دمکراسی رسید؟ دمکراسی که نه بر منبای عقیده، که بر مبنای حقوق برابر تمام انسانها شکل گیرد"(ادامه)
8/1/11
من از امام خامنهای پوزش میخواهم و امیدوارم که همهی ما را ببخشند.
سید محمد خاتمی همان کسی است که هنگام سخنرانی در اروپا او را بسان کسی دانستند که از کوههای آلپ آمده و در گذر تاریخ مسدود شده است، ایشان با چه روئی مسئولان و سرکردگان کشور را مانند آمنه بهرامی، زنی که قربانی اسید پاشی شده بود میدانند؟ و از آنان میخواهند که مانند او مردم را ببخشایند!! انصاف کجاست، آقای خاتمی؟ تو میخای از خامنهای اینجوری معذرتخواهی کنم!
از آنجائیکه کشور دارای ولی امری است عادل و ناظر و عامل در تمام کنشها و واکنشهای کشورم، لذا من از ایشان بابت اینکه مأموران مهربانشان هنگامیکه قصد شرک در تظاهرات اعتراضی را داشتم، و در گرما و سرما نگهبان خیابان بودن و زحمت حمل و زدن باتوم بر سر ما را نیز از سوی آن مقام عظمی برایشان نهاد شده بود، از ایشان عاجزانه درخواست پوزش میکنم.
از آنجائیکه کشور دارای ولی امری است عادل و ناظر و عامل در تمام کنشها و واکنشهای کشورم، لذا من از ایشان بابت اینکه مأموران مهربانشان هنگامیکه قصد شرک در تظاهرات اعتراضی را داشتم، و در گرما و سرما نگهبان خیابان بودن و زحمت حمل و زدن باتوم بر سر ما را نیز از سوی آن مقام عظمی برایشان نهاد شده بود، از ایشان عاجزانه درخواست پوزش میکنم.
ضمنا از اینکه مدتهای زیادی است که از شغلی با درآمد کاملا ابتدائی روزگار را سپری میکنم و در این ماه توانائی خرید بسیاری از کالاهای اساسی را ندارم باز از آن مقام نوابیت درخواست بخشش را دارم، ایشان باید مرا ببخشند که کاری درست گیرم نمیآید و مجبورم با درآمد ناچیزی روزگار را بگذرانم.
مقام عظمای ولایت، برخی اوقات شده که غیبت آقازادگان شما را میکنم؛ آقازادگانی که از خزانهی مملکت تنها اندک درآمد ملیاردی نصیبشان شده است، در اینجا هم از شما و خانوادهی محترمتان پوزش میخام زیرا خرده درآمد ملیاردی حق هر آقازادهای است.
جناب امام خامنهای، من فرزند ایرانم و در مورد زحمت مأموران شما در کشیدن روسری از سر دختران این سرزمین هم از شما پوزش میخام، زیرا همانگونه که تو نیک میدانی، دشمن در کمین است و باید همواره متوجه راههای ورد دشمن در این کشور دشمن زده بود، بیرون بودن مقداری از موی دختران از هر جنایتی جنایتره. گروهی از عامل دشمن اقدام به جوسازی بر ضد امنیت کشور نمودهاند، همانگونه که شما میدانید به جز سالی 2500 مرگ با چاقو و چند ده هزار زخمی ار فرزندان ایران که همه از خواهران و برادران من هستند، مورد خاصی نیست که در اینجا باز از شما پوزش میخام.
ضمنا از تمامی کسانی که در راه رضای شما و با دستور مستقیم دینی که تو مروج آن هستی در زندانها اقدام به تجاوز جنسی به همین فرزندان ایران نمودهاند نیز از شما پوزش میخام، زیرا آنگونه که گفته شده برخی از این مأموران بدون خواندن "صیغهی متعه" چنین کاری را انجام دادهاند که این برغم دستور مستقیم شما بود.
جناب خامنهای، من از اینکه بسیاری از هممیهنانم در زندانهای شما بسر میبرند نیز از شما پوزش میخام، همسران، مادران، پدران و فرزندان دلبند اینان را ببخش که اجازه نمیدهی به کانون خانواده برگردند.
جناب خامنهای، از اینکه اگر دوباره به خیابان بیائیم و لشکریان شما در به خاک و خون کشیدن ما به زحمت میافتند، از صمیم قلب از شما پوزش میخام.
همچنین از اینکه رآی ما را در انتخابات 88 دزدید نیز با کمال ادب و از صمیم قلب از شما پوزش میخام.
جناب خامنهی، من هماینک از شما پوزش میخام که دیگر نای رفتن به پای هیچ صندوق رأی را ندارم....کدخدای ده که مرغابی بود اندر آن ده بین چه رسوائی بود
فرزند ایران
Subscribe to:
Posts (Atom)