8/23/11

جمهوری اسلامی یعنی ادامه‌ی خفقان دینی!

نزدیک به 33 سال برای شناسائی سیاست دین‌زده‌ی کشور کافی نبود؟ در این مدت چه جنایتهائی که نکردند، چه دروغهائی که نگفتند؟ چه وعده‌های توخالی که ندادند، چندین برابر زمان پهلوی نفت فروختند ولی نه تنها نتیجه‌ای برای کشور در بر نداشت بلکه از آن نقطه‌ی که رسیده بودیم  به پائین پرت شده و می‌شویم. 
جمهوری اسلامی یعنی عدم شناسائی ملی گرائی و ملیت، زیرا در چارچوب اسلام ملیتی معنا ندارد و هم‌‍میهن واقعی تو هم‌مذهبی توست؛ آیا باید باز هم در چارچوب ایدئولوژی حرکت کنیم که در قوانینش برای زنان کشور حقوقی را در نظر می‌گیرد که دین 1400 ساله‌ی اسلام در نظر گرفته است، آیا این به معنی بازگشت و ادامه‌ی ارتجاع نیست؟ ایا این به معنی خفه کردن صدای مخالف با نام خدا و پیغمبر و ائمه نیست؟ این شمائید که عقیده‌ی مردمی که هدفی جز رسیدن به آرامش را ندارند به بازی می‌گیرید و سعی می‌کنید قوانین ارتجاعی دینی را جایگزین حکومت دمکراتیک نمائید، شما خوب می‌دانید که در جامعه‌ی مردم‌سالار همه آزادند که هر عقیده‌ای داشته باشند و بیان هیچ عقیده‌ای جرم نیست، اما آیا در جمهوری اسلامی به من نوعی که از اسلام شما برگشته‌ام اجازه‌ی زندگی را خواهی داد؟ آیا تداخل دین و سیاست به معنی ضربه خوردن دین و سیاست به طور همزمان نیست؟ 
جناب اصلاح طلبان حکومتی و غیر حکومتی که نان خود را در بقای نظام ارتجاعی می‌بینید، آنگونه که به نظر می‌آید آخوند و آخوندیسم به تنها چیزی که نمی‌اندیشد، مناقع ملی ایران و دفاع از حیثیت ایران و ایرانی است.
دین و سیاست، آیا امکان سازگاری این دو وجود دارد؟

No comments: