راه رهائی ایران و ایرانی تنها و تنها از راه روشنگری ایرانیان و شناخت دلایل اصلی تسلط آخوند و آخوندیسم بر جامعه است، نقد دین را برنمیتابند و همزمان از همه انتظار دارند که کورکورانه الله و اکبر بگیم؛ اگه الله، اکبر بود این همه ستم را که بر مردم کشورم روا داشته میشه را نظارهگر نمیشد؛ آخوند این همه جنایت به اسم او و ولی مَلیهای او انجام میده، باب تجاوز جنسی را در زندانها جهان باب کردند، انواع و اقسام جنایت را مرتکی میشود، آن موقع بیائیم و از چاله به گودال بیفتیم؟ برای رسیدن به دمکراسی راهی جز نقد دین و شکستن تعصبات دینی وجود ندارد و هر راهی جز این بسان کاخی است پر پر زرق و برق از مقوا.
"رژیم حاکم بر کشور ما با تأکید بر روش و منش محمد ابن عبدالله، سعی دارد که سخنان او، و روش و منش او را سخنان آفرینندهی گیتی جلوه دهد. پذیرش این مطلب یعنی سکوت در برابر کسانیکه خود را عالم(دانشمند) دین میدانند، عالمانی که با استناد به همان روش خود را مرجع علم میدانند، مراجعی که تودهها باید از ایشان تقلید نمایند. کدامین مرجع در حال حاضر معتقد است که دین از سیاست جداست؟ کدامین مرجع علوم دینی معتقد است که سخنان محمد مربوط به زمان خاصی بوده و اکنون کاربردی ندارد؟اگر هم مرجعی دینی معتقد است که باید ظرف زمان را در تفسیر سخنان رسول الله در نظر گرفت، تنها در موارد ثانویه است؛ مواردی است که حکم صریحی از قرآن یا سنت محمد و ائمهیشان در روایتی که در دست دارند، در این زمینه وجود نداشته باشد.آیا میتوان محمد را خالی از نقص و اشتباه دانست، او را معصوم شمرد، سخنانش را و کردارش را الهی انگاشت و در همان حال معتقد بود که دین از سیاست جداست؟ آیا میتوان مردم ما را نسبت به دین متعصب نگه داشت و به آنان القا نمود که محمد تمام سخنانش سخنان خداست، او از سر هوا و هوس سخنی را بر زبان نمیآورد، هر حرکتی بر خلاف کردار او موجب عقوبت دنیا و آخرت میگردد و در همان حال معتقد بود که میتوان به دمکراسی رسید؟ دمکراسی که نه بر منبای عقیده، که بر مبنای حقوق برابر تمام انسانها شکل گیرد"(ادامه)
No comments:
Post a Comment