قورباغهای در چاهی زندگی میکرد و زندگی خوب و راحتی داشت؛ او که همیشه در همین چاه زندگی کرده بود میپنداشت که این چاه، همهی جهان است؛ تا اینکه روزی آب چاه کاملا خشک شد و او مجبور گردید به سوی جائی که گمان داشت انتهای جهان است یعنی دهانهی چاه، بالا برود و آنجا بود که متوجه بزرگی جهان پیرامون خویش گشت و ...
اکنون حکایت مجاهدین خلق چنین است، مسعود رجوی گروهی از هممیهنانمان را در محیط کوچکی به نام اشرف نگه داشته بود و بر این افراد کنترل کامل داشت، تنها منبع اطلاعاتی آنان نیز خود او و دار و دستهاش بودند و بنا به ذهنیتی که از دنیای پیرامون خویش داشتند گمان میکردند اردوگاه اشرف ملک طلق آنان است و تمامی مردم ایران مانند آنان میاندیشند، مزدوران خامنهای هم از فرصت استفاد کرده و بسیاری از آنان را قلع و قمع کردند؛ جالب اینجاست پس از این یورش نیز اینان همچنان در توهم 35 سالهی خویش به سر مییرند و گمان دارند علی رغم نوکری صدام در جنگ با میهنمان هنوز اگر نه همهی مردم ایران که اکثریت طرفدار آنان هستند و البته دلیل این تصور هم ایزوله شدنشان در محیط اشرف و از همه مهمتر چارجوب عقیدتی آنان است، ایشان از ترکیب اسلام و سوسیالیسم عقیدهای در ذهن دارند که فکر میکنند حقیقت مطلق جهان است و دنیا راهی جز پذیرش این عقیده نخواهد داشت، همین موضوع نقطه اشتراک آنها با جمهوری اسلامی است.
شباهت جالب میان آرم پاسداران با مجاهدین خلق
No comments:
Post a Comment