10/31/11

چه ستودنی است کار نسرین ستوده!

نسرین ستوده به درستی ریشه‌های مشکلات و گرفتاری‌های بانوان ایرانی را شناخته است، او خوب می‌داند که منشاء این مشکلات از کجاست! وی می‌داند که عامل تحقیر زنان و دختران ایرانی چیست؛ نسرین ستوده به یقین می‌داند که چرا ارزش گواه زن کمتر از نصف مرد است، ایشان ریشه‌ی تحقیر بزرگی که در حق زنان جامعه‌ی ما روا داشته شده است و ارزش خون هم‎جنس او را نصف ارزش هم‌جنسان کسانی که خود هم واضع قانون و هم داور در چگونگی اعمال آن و هم مجری آن هستند، آگاه است؛ او می‌داند که تلاش برای مبارزه با هرکدام از این قوانین در واقع کوششی است برای مبارزه با دیوی جنایت‌زا.
نسرین ستوده می‌داند که قانون پرده‌نشین بودن زنان ناشی از کدامین دید به زن است، او خوب می‌داند که این تفکر ناشی از نگاه جنسیتی به نیمی از انسانهاست، ایشان زندانی بوده‌اند و به درستی تشخیص داده‌اند که چادر یعنی زندانی کردن خویش در سلولی انفرادی سیار، او با این حرکت غرورآفرینش نشان داده است که تا چه اندازه انسانیت احترام قائل است! او با این گفته‌هایش بیان کرده  که مایل نیست دخترانش نیز حمال زندان خویش و نگهدارنده‌ی آن باشند؛ چقدر این جمله زیباست آنگاه که خطاب به فرزندانش می‌نویسد:
من یک مادرم” و نمی‌خواهم کودکانم مرا در هیئتی اجبارآمیز و تبعا تحقیرآمیز ببینند. نمی‌خواهم کودکانم فکر کنند که دیگران می‌توانند با استفاده نابجا از قدرت، هر عمل غیرقانونی را به آنها تحمیل کنند.
 او در عمل به همه‌ی ما فهمانیده است تا چه اندازه به ارزش‌های انسانی که برای رسیدن به آن با مبارزه کرده احترام قائل است؛ او او خوب می‌داند در مغز کسانیکه معتقدند مردان با دیدن موی زنان تحریک می‌شوند چه ویروس‌هائی نهفته است!
خلاصه او شیرزنی است که مایل نیست نگهدارنده‌ی زندان خویش باشد.
=================================================
متن نامه‌ی این بانوی ایرانی به فرزندانش:
مهراوه و نیمای عزیزم!
مسئولان دوشنبه‌ی پیش در عرض چند ساعت دو خبر کاملا متناقض به من دادند. در ساعت ۲ بعد از ظهر به من گفتند علاوه بر ملاقات‌های کابینی، مقامات قضایی با ملاقات‌های حضوری من در روزهای ۵ شنبه نیز موافقت کرده‌اند و سپس در ساعت ۵ بعد از ظهر گفتند طبق تصمیم مسئولان زندان اوین به دلیل عدم استفاده از چادر، تنبیه شده‌ام و ۳ هفته از همان ملاقات کابینی نیز محروم هستم! خانواده‌ی ناهماهنگ مسئولان بین خودشان هم به احترام و محبت رفتار نمی‌کنند. نوعی هرج و مرج بر تصمیم گیری‌ها حاکم است.
به یاد داشته باشید هر طور با دشمنان‌تان رفتار کنید، با دوستان‌تان رفتار خواهید کرد. دشمنی دشمنان هرگز خشونت رفتاری هیچ انسانی را توجیه نمی‌کند، چه رسد به آنان که دشمن نیستند. به جرات به هر دوی شما می‌گویم هر طور رفتار کنند، نه با آنان که خود را دشمن من می‌پندارند، دشمنی دارم نه خود را در گرداب قهر و کینه‌ای که آنها به وجود آورده اند غرق خواهم کرد.
 
مهراوه و نیمای عزیزم!
می‌دانید که چقدر دوست‌تان دارم. می‌دانید که مانند هر پدر و مادری در آرزوی سعادت و نیک بختی شما هستم اما بدانید هر تصمیمی بگیرم، بیش و پیش از هر چیز به شما می‌اندیشم زیرا موقعیت کودکان به گونه‌ای است که باید در هر تصمیم گیری، ابتدا به آنان فکر کرد. معلوم است که ملاقات با شما برایم مهم است. معلوم است از اینکه ماههاست شما را بغل نکرده‌ام رنج می‌برم. از اینکه حتی از شنیدن صدایتان محروم‌ام رنج می‌برم اما عزیزانم، کارهای من، چه بخواهم چه نخواهم روزی مورد قضاوت شما قرار خواهد گرفت. بنابراین دوست دارم بدانید که:”اجازه نمی‌دهم بر خلاف قانون مرا با هیئتی اجبار آمیز به دیدارتان بیاورند.” ترجیح می‌دهم کل سالیان تحمل حبس‌ام را از دیدارتان محروم شوم تا به دلیل اسیر بودن به ناحق، به آنان اجازه دهم هر گونه اراده می‌کنند با من رفتار کنند و بر خلاف قانون مرا به حجابی اضافی و یا اجبار مضاعف وادار کنند.
 
بله، عزیزانم سالها قبل قانونی تصویب شد که همه‌ی زنان ایرانی را ملزم به استفاده از حجاب شرعی نمود. زنانی که حجاب را قبول داشتند یا نداشتند، این حجاب را رعایت کردند، زیرا اگر رعایت نمی‌کردند طبق قانون مجازات می‌شدند، اما اکنون سخن مسئولان زندان آن است که چون شما اسیر مائید باید از حجابی مضاعف (یعنی چادر) استفاده کنید، در حالیکه نه تنها قانون چنین شرطی را برای حجاب نگذاشته است بلکه حتی زندانیان سیاسی از استفاده از لباس فرم زندان معاف هستند.
من به قصد “مقاومت” کاری نکردم. به قصد اجرای قانون در تمامیت‌اش اقدام کردم و از پوشیدن چادر امتناع نمودم. چون نمی‌خواستم خانواده‌ام و به ویژه کودکان خردسالم با مشاهده‌ی چادر اجباری برای مادرشان که چادری نبوده است، بدانند تحت چه فشار روانی و تحقیر آمیزی زندگی می‌کنیم. با خود فکر می‌کردم این کار من که با ظاهری آرام به دیدن خانواده می‌روم، به نفع مسئولان زندان است، زیرا مدام فشار روانی شبانه روزی خود را از خانواده پنهان می‌کنیم اما به هر حال حتی اگر به نفع زندان هم باشد، من هدفی جز اجرای “تمامیت” قانون ندارم.
 
مهراوه و نیمای من
کودکان عزیز و دلبندم
بدانید، در کنار همه‌ی هویت‌های اجتماعی، شغلی و خانوادگی‌ام به مادر بودنم و به‌ ویژه اینکه مادر شما دو تن هستم می‌بالم و به این یکی بیش از همه چیز می‌اندیشم و فکر می‌کنم. بنابراین با صدای بلند اعلام می‌کنم: “من یک مادرم” و نمی‌خواهم کودکانم مرا در هیئتی اجبارآمیز و تبعا تحقیرآمیز ببینند. نمی‌خواهم کودکانم فکر کنند که دیگران می‌توانند با استفاده نابجا از قدرت، هر عمل غیرقانونی را به آنها تحمیل کنند.
می‌دانم شما به آب، غذا، خانه، خانواده، پدر و مادر، محبت خانواده و دیدار با مادرتان نیاز دارید اما به همان اندازه به آزادی، امنیت اجتماعی، قانون مداری و عدالت نیاز دارید و بدانید که این مفاهیم در هیچ کجای دنیا راحت به دست نیامده‌اند. هیچ کجای دنیا “قانون” با نوشتن روی کاغذ پاره‌ها اجرا نشده‌اند. درخواست و پا فشاری ما برای اجرای قانون، به قانون هویت و موجودیت می‌بخشد. بنابراین بدانید “من” و “شما” با هم قانون را می‌سازیم. می‌بوسمتان هزاران بار و از اینکه ماههاست آغوشم از شما تهی است البته رنج می‌برم اما امیدم به آن است که این رنج‌ها بیهوده نباشد.
قربان هر دوی شما

میزان حجاب در اسلام، آیا پوشش کامل سر(مو و صورت) برای زنان واجب است؟

در شب عروسی محمد با زن طلاق گرفته شده از پسرخوانده‌اش، آیه‌ی حجاب نازل گردید!

No comments: