4/1/12

مقایسه‌ی سخنان کوروش و محمد


منم کـوروش، شاه جهان، شاه بزرگ…
      آنگاه که بدون پیکار وارد بابل شدم، همه مردم گامهای مرا با شادمانی پذیرفتند؛ در بارگاه پادشاهان بابـــل بر تخت شهریاری نشستم؛ مردوک خدای بزرگ دل‌های پاک مردم بابــل را متوجه من کرد … زیرا من او را ارجمند و گرامی داشتم.
     ارتش بزرگ من به صلح و آرامی وارد بابل شد؛ نگذاشتم رنج و آزاری به مردم این شهر و این سرزمین وارد آید؛ وضع داخلی بابل و جایگاه‌های مقدسش قلب مرا تکان داد … من برای صلح کوشیدم.
     من برده‌داری را بر‌انداختم، به بدبختی آنان پایان بخشیدم؛ فرمان دادم که همه مردم در پرستش خدای خود آزاد باشند و آنان را نیازارند؛ فرمان دادم که هیچکس اهالی شهر را از هستی ساقط نکند....
   اما ارمغان محمد برای مردمانی که مغلوب می‌کرد:
    من مسیر یک ماه را با ترور یاری شدم (1)؛ ... و  بر شما (ای مسلمانان) زنان شوهردار را که در جنگ اسیر می‌نمائید حلال کرده است، این همان احکامی است که الله برای شما تقدیر کرده است(2)... بهترین مردم برای مردم کسی است که با زنجیرهائی نزد آنان برود و بر گردنشان بیندازد تا اینکه وارد اسلام شوند(3)... و با اهل کتاب بجنگید تا با حقارت جزیه بدهند(4)...
==============================
    (1) صحیح بخاری/کتاب الجهاد/باب نصرت بالرعب مسیره الشهر.
    (2) نساء/24
    (3) صحیح بخاری/جلد 4 / ص 1660
    (4) توبه/29
     برای دیدن شرح موارد بالا، اینجا را کلیک کنید.



No comments: