در خبرها آمده است که شبکهی اینترنتی و رایانهای صنعت نفت ایران مورد حملهی سایبری قرار گرفته و اطلاعات مهم زیادی از بین رفته است، شدت این حمله به حدی بوده است که مسئولان جمهوری اسلامی مجبور شدند اعتراف تلخی را در این زمینه داشته باشند، معترفینی که همیشه خود را نیرومند جلوه میدهند و به ندرت به چنین آسیبی اعتراف میکنند، آنان همچنین اعلام نمودند که ستاد بحران برای رسیدگی به این حمله تشکیل دادهاند؛ وسعت این حمله به حدی بوده است که مدت زیادی ارتباط اینترنتی پایانهی جزیرهی خارک که منبع اصلی صادرات نفت ایران است و نیز شبکهی اینترنتی تمامی ساختمانهای اصلی وزارت نفت و شرکتهای اصلی مرتبط با آن با دنیای خارج قطع شد؛ کارشناسان بر این باورند که این حمله خسارات زیادی به صنعت نفت ایران وارد کرده است و در حال حاضر نمیتوان به میزان دقیق آن پی برد.
سال گذشته نیز در حملهای مشابه با ویروسی رایانهای به نام استاکس نت به سایتهای مرتبط با سازمان انرژی اتمی ایران، خسارات زیادی به این تأسیسات وارد گردید و سانترفیوژهای زیادی را از کار افتاد، آن حمله باعث ایجاد خسارت و به عقب افتادن برنامهی هستهای ایران گردید.
همهی موارد یاد شدهی بالا در حالی صورت میگیرد که جمهوری اسلامی پلیس سایبری را به راه انداخته است، پلیسی که وزیر اطلاعاتش با افتخار بیان مینماید ما اشراف اطلاعاتی بر ایمیلهای مردم داریم؛ مدتی پیش نیز سایت گوگل اعلام نمود که عدهای به رمز ایمیلهای کسانیکه از درون ایران وارد سرویس جیمیل این شرکت شدهاند، دست یافتند، همچنین میدانیم که وبلاگ نویسان زیادی در جمهوری اسلامی از سوی همین پلیس سایبری مورد شناسائی بازداشت و در مواردی زیر شکنجه جان خویش را از دست دادهاند، راستی چرا؟
برای توجیه چنین تناقضی تنها باید این فرض را بپذیریم که مهمترین چیزی که برای جمهوری اسلامی مهم است دخالت در امور خصوصی مردم ایران و حفظ قدرتی که با استفاده از آن چند دهه است که به ایران با عنوان ملک یمین خویش نگاه میکنند است و سایر منافع در رتبهای پائینتر از این موضوع قرار دارند، برای جمهوری اسلامی بسیار مهم است که بداند شهروندانش چه عقیدهای دارند تا به صورت راهبردی برای مقابله با آنان برنامهریزی نماید، زیرا اینان پیروان همان کسی هستند که معتقد بود حفظ نظام از اوجب واجبات است.
No comments:
Post a Comment