5/23/10

انرژی هسته‌ای در خدمت منافع ملی یا برعکس؟



جمهوری اسلامی همواره شعار انرژی هسته‌ای حق مسلم ماست را سر می‌دهد؛ راستی این ما چه کسانی هستند؟ ملت ایران یا رژیم عقیدتی حاکم؟

فرض می‌گیریم که داشتن تکنولوژی غنی‌سازی اورانیوم برای آینده‌ی کشور مناسب است. نوشته‌ی زیر نقل قولی را از دکتر احمد شیرزاد، استاد فیزیک هسته‌ای:

تخمینی که روی منابع اورانیوم ایران تا کنون زده شده حدود هزار و چهارصد تن است که ظاهرا حدود هشتصد تن از آن در معدن ساغند یزد و حدود ششصد تن آن در معدن گچین بندرعباس است؛ در حالی که حجم معادن استرالیا بیش از یک ملیون تن و در کانادا صدها هزار تن است.علاوه بر آن سنگ معدن ایران عیار بسیار پایینی دارد و عمق معادن ایران نیز بسیار زیاد است؛این که با افتخار گفته می شود برای رسیدن به اورانیوم در معادن ما چهارصد متر چاه زده شده به این معنی است که بهره برداری از معادن ما بسیار گران است وهزینه استخراج سنگی که از معادن ما به دست می آید چند برابر قیمت بازارهای جهانی است و این سنگ به دلیل ناخالصی هایش هزینه تغلیظ بسیار بالایی هم دارد و همین سنگهای بسیار گران اگر با سرعت بسیار خوبی استخراج شوند و اگر کارخانه اردکان(که تا کنون از آن جز عکسی از یک تسمه نقاله ندیده ام) کار تغلیظ سنگ و تولید کیک زرد را شروع کند نیمی از سوخت نیروگاه بوشهر برای زمانی در حدود هشت سال تامین می شود در حالی که نیروگاه هزار مگاواتی بوشهر تنها دو درصد تولید نیروگاهی کشور را بر عهده خواهد داشت. بنابراین کل اورانیوم موجود در خاک کشور می تواند نیمی از سوخت این نیروگاه هزارمگا واتی را به قیمت چند برابر برای هفت الی هشت سال تولید کند.در چنین شرایطی با توجه به مصوبه آقایان در مجلس هفتم برای رسیدن به تولید بیست هزار مگاوات برق هسته ای چاره ای جز تهیه سوخت نیروگاهی کشور از منابع خارجی باقی نمی ماند که برای رسیدن به این هدف باید در چرخه ای از اعتماد سازی بین الملل قرار گرفت که با سخنانی نظیر" من احساس تهوع می کنم از دموکراسی ای که غربی ها دارند"،امکان ناپذیر است.

با این حساب آیا منطقی است که ما برای داشتن و بهره برداری از این انرژی این همه سرمایه‌ی کشور را هدر بدهیم؟

دولت بی‌شرم ما، نفت ما را با قیمتی بسیار پائین‌تر از نرخ‌های جهانی عرضه می‌نماید. هیچ شرکت معتبری حاضر به سرمایه‌گذاری در صنعت نفت ما نیست. صادرات نفت خام ایران سال به سال کاهش می‌یابد. بسایر از چاه‌های نفت به دلیل استفاده از فناوری قدیمی، نفت را به هدر می‌دهند. پالایشگاه‌های ما به خاطر بکارگیری همین فناوری قدیمی است که راندمان بسایر پائینی دارند و بر سر برج‌های تقطیر آنها موادی در حال سوخت است که در صورت استفاده از فناوری روز جهان، قابل بازیافت می‌باشد. گاز ما را قطر به یغما می‌برد و سرمایه‌گذاری در این صنعت از نفت هم بدتر است. کشوری که دومین ذخایر گاز طبیعی جهان را دارد مجبور است در زمستان از ترکمنستان گاز وارد نماید. همه‎ی اینها تنها و تنها نتیجه‌ی سیاست نابخردانه‌ی رژیم آخوندی است که چسبیدن به انرژی هسته سرآمد این سیاست است.

بخاطر همین تحریم‌هاست که رژیم وطن‌فروش حاکم کشورمان برای تکمیل و راه‌اندازی نیروگاه بوشهر که بیشتر کار آن در زمان رژیم گذشته انجام شده بود، به روس‌ها چندین ملیارد دلار پرداخت نموده است و سهم 50% ما در دریاری خرز به 20% و اخیرا هم به کمتر از 15% کاهش پیدا کرده است.

بنابراین تنها و تنها می‌توان گفت که این انرژی هسته ای نیست که باید در خدمت منافع کشور باشد؛ بلکه کل ایران در خدمت انرژی هسته‌ای است؛ هدف رژیم ولایت فقیه، بنابراین چرا علیرغه این همه گرفتاری که این انرژی هسته‌ای برا ما در بر داشته رژیم همچنان مانند کنه به آن چسبیده و حاضر نیست آن را رها نماید؟ پاسخش روشن است؛ بمب هسته‌ای. و این را دنیا کاملا درک نموده است.

No comments: