2/28/11

ریاکاری در ذات تمام مسئولان جمهوری ولایت فقیهی نهفته است.

این عکسها خود گویاست، احمدی‌نژاد اینگونه از برخورد با سرهنگ قذافی به وجد آمده است، دیکتاتور جنایتکار لیبی به همراه بن علی تونسی از معدود رهبران جهان بودند که به مناسبت گزینش احمدی‌نژاد توسط خامنه‌ای بعنوان رئیس جمهور به وی تبریک گفتند. سرهنگ قذافی چندین بار از دیکتاتور لیبی جهت سفر به ایران دعوت کرد که جناب سرهنگ از اجابتش خودداری نمود، زیرا در عرف دیپلماسی اگر رئیس جمهوری بنا به دعوت رسمی به عنوان میهمان به کشوری سفر نمود،  ملاقات بعدی یا باید در کشور سومی صورت گیرد یا  جای میزبان و میهمان عوض می‌گردد؛ دیکتاتور لیبی پاسخ دعوت امام خامنه‌ای که در زمان ریاست جمهوری‌اش صورت گرفت را هرگز اجابت نکرد، این دعوت همچنان از سوی محمود ا.ن پی‌گیری شد:


88/04/03 - 13:15
شماره:8804030676
پيام تبريك رئيس جمهور ليبي به احمدي نژاد
خبرگزاري فارس: معمر قذافي طي پيامي انتخاب مجدد احمدي نژاد را بعنوان رئيس جمهور جمهوري اسلامي ايران تبريك گفت و اظهار داشت: والاترين عبارات تجليل و احترام را از طرف ما بپذيريد.
به گزارش خبرگزاري فارس به نقل از دفتر امور رسانه‌هاي رياست جمهوري، معمر قذافي رئيس جمهور ليبي در پيامي با تبريك و تهنيت به مناسبت انتخاب مجدد دكتر احمدي نژاد به رياست جمهوري اسلامي ايران خاطرنشان كرد: يقين دارم كه تجديد انتخاب حضرتعالي تاثير تقويت كننده اي در روابط برادرانه دو كشور و مزيد بر آن عاملي در راستاي تحقق امنيت ، صلح و ثبات كل جهان خواهد بود.
متن كامل اين پيام بدين شرح است:
جناب آقاي دكتر محمود احمدي نژاد
رياست محترم جمهوري اسلامي ايران
السلام عليكم
خرسندم از طرف خود و از جانب ملت عربي ليبي، خالصانه ترين تبريكات و تهنيت ها را به مناسبت تجديد انتخاب جنابعالي به عنوان رياست جمهوري اسلامي ايران تقديم كرده و موفقيت حضرتعالي را در اين مسووليت بسيار ارجمند آرزو كرده و دوام صحت و سعادت را براي آن جانب و پيشرفت و شكوفايي هر چه بيشتر را براي جمهوري اسلامي ايران، از خداوند مسالت داريم.
البته اينجانب يقين دارم كه تجديد انتخاب حضرتعالي، تاثير مثبت و تقويت كننده‌اي را در روابط برادرانه بين دو كشور و دو ملت برادر ايفا خواهد كرد و مزيد بر آن عاملي خواهد بود در زمينه همكاريها و رايزني هاي بيشتر در مواردي كه منافع مشترك 2 كشور و امت اسلام را تامين كرده و در راستاي تحقق امنيت ، صلح و ثبات كل جهان گام بردارد.
والاترين عبارات تجليل و احترام را از طرف ما بپذيريد.
انتهاي پيام/ذ


تهران:۱۵:۴۷ ,۱۳۸۹/۱۲/۰۹
اخبار


دفاتر خارجی


MehrNews RSS Feed

کتابخانه مهر
تقلب علمی؛ جنبه‌های اجتماعی و حقوقی
تقلب علمی؛ جنبه‌های اجتماعی و حقوقی
فهرست»  
امکانات
بخش اعضا
جستجوی پیشرفته
تماس با ما
درباره ما
سایت های دیگر
برگه نظر خواهی
آرشیو اخبار

410134
تهران:۱۴:۰۴ ,  ۱۳۸۵/۰۸/۳۰ نسخه چاپی    نسخه فقط متنی    دریافت فایل txt     ارسال این خبر به دوستان

یک منبع رسمی لیبیایی اعلام کرد:
دعوت احمدی نژاد از قذافی برای سفر به تهران
رئیس جمهوری اسلامی ایران با ارسال نامه ای به رهبر لیبی از وی برای سفر به تهران دعوت کرده است.
به گزارش خبرگزاری مهر به نقل ازروزنامه السفیرلبنان، یک منبع رسمی در طرابلس اعلام کرد: "معمر قذافی" رهبر لیبی روز گذشته، نامه ای را از "محمود احمدی نژاد" رئیس جمهوری ایران دریافت کرد.
دراین نامه از "معمر قذافی" برای سفر به تهران دعوت به عمل آمد.
نامه مذکور توسط "محمد رضا باقری" معاون وزیرامورخارجه ایران به "قذافی" داده شد.
بنا به گفته این مسئول لیبیایی، دراین دعوتنامه زمان این سفر مذکور مشخص نشد و "احمدی نژاد" در آن از مواضع ثابت "قذافی" در همراهی با مسائل عادلانه ملت ها تمجید کرد.
به گفته این منبع، "محمد رضا باقری" در این دیدار خود با "قذافی"  تصریح کرد : ایران به شدت با تقسیم و تجزیه عراق مخالفت است و برتمامیت ارضی عراق تاکید دارد.

2/26/11

جناب منشورنویسان، جنافشانان اینگونه فکر می‌کردند.


اینجا ایران است. حکومتش ،حکومت امام زمان است.بر مبنای قرآن است. رهبرش ،رهبر مستضعفین جهان است. قوت غالب مردم نان است. بهای نان،به قیمت جان است. ثروتش برای فلسطینیان است.
.نقل از فیس بوک محمد مختاری

عاقل از یک سوراخ دوبار گزیده نخواهد شد.


اگر قرار باشد ورژن جدیدی از تعصب دینی بر کشورم حاکم گردد، ترجیح می‌دهم ده سال دیگر هم صبر کنم تا این رژیم بیش از پیش رسوائی دیانت سایت زده‌ی خویش را نشان دهد تا اینکه به ماندگاری میراث دروغ و دغل خمینی کمک نمایم.

در حکومت سکولار، دینداران اجازه‌ی تبلیغ و اجرای کامل مناسک دین خود را دارند، اما در حکومت دینی، بی‌دینان اجازه‌ی نفس کشیدن را ندارند.


راه سبز امید فراخوان راهپیمائی را در روزهای سه‌شنبه‌ی پایانی سال صادر کرده است و در آن از همه‌ی اقشار مردم کشور درخواست گردیده که در این راهپیمائی شرکت کنند، من هم در این راهیپمائی شرکت خواهم کرد، اما پرسشی که همچنان در ذهن من و خیلی از همفکران من نقش بسته، این است که آینده‌ی این حرکت چیست؟ آیا متعقد به سکولاریسم و جدائی نهاد دین از حکومت است یا نه؟ آیا در آینده احزابی می‌توانند با تکیه و بازی با اعتقادات پاک انسانهای دیندار، اقدام به بهره‌مندی سیاسی و بازی با اعتقادات مردم کشورم نمایند؟ آنچه که بیش از هر چیزی رژیم اسلامی برای همه‌ی ما ثابت کرده است، لزوم محترم ماندن ادیان و متعقد به شخصی و فردی بودن نهاد دین است، متأسفانه روشنفکران و کسانیکه توانائی قلم‌فرسائی دارند در تبیین سکولاریسم کوتاهی می‌نمایند. همه باید به این نتیجه برسیم آنچه که مهم و محترم است انسان و انسانیت می‌باشد و هیچ تابوی مقدس‌تر از کرامت انسانها نیست، باید پذیرفت که هیچ عقیده‌ی نمی‌تواند تا ابد راهنمای انسانها باشد تقدس ابدی عقیده‌ای به معنای توهین به شعور و خلاقیت بشر می‌باشد، بشری که وجه ممیزه‌ی آن با سایر موجودات در قدرت انتخاب و قوه‌ی تفکیر اوست؛ همه باید بپذیریم عقیده‌ای که من اکنون آن را حقیقت محض می‌دانم ممکن است اشتباه باشد، زیرا خرد جمعی بشر تابع زمان است.
ذات تمامی ادیان بر مبنای تمامیت خواهی و خود برتر بینی بنا نهاده شده است، اسلام هم از این قاعده مستثنی نیست؛ این دین تمامی فضایل بشری را در خود می‌بیند و معتقد است که دستوراتی که برای هدایت و اهنمائی بشر صادر کرده است؛ نه سخن یک بشر بلکه پیام‌هائی است که آفریننده‌ی گیتی برای به کمال انسانها صادر کرده است، بنابراین همانگونه که چهارپایان از درک و راه درست خوشبختی خویش عاجزند، انسانهائی که از اجرای این دستورات خودداری کنند، درست مانند همان دامها بلکه پست‌تر به شمار خواهند آمد؛ زیرا وجه مشترک هر، دو عدم درک حقیقتی است که در جهت راهنمائی او بیان گردیده است؛ این اعتقاد در ذات اسلام هم نهفته است، اعتقادی که تا حدود زیادی با  تناقض درون دینی مواجه است؛ زیرا از یک سو اسلام معتقد است که خداوند برای هدایت و راهنمائی تمامی انسانها، پیامبری را فرستاده است و همچنین در بسیاری از جاها بیان نموده است که انسانها در پذیریش هر دینی آزاد هستند، با توجه به اینکه بر طبق دستورات اسلام، تمامی ادیان از سوی خدائی به نام الله فرستاده شده است و پس از مدتی دچار تحریف شده‌اند؛ لذا در هر دو صورت هیچگونه کوتاهی متوجه انسان نیست، زیرا اگر تحریف شده‌اند چرا الله اجازه‌ی تحریف  و در نتیجه گمراهی انسانها را داده است، و اگر تحریف نشده‌اند، چرا بیان نموده است که دین درست همان اسلام است؟ چرا دیگر ملل را از بهره‌مندی از دستورات دین حقیقتی محروم نموده است؟ و فضلیت کرامت بیشتر را تنها نصیب مسلمانان نموده است؟
این این بحث را به کنار، نتیجه‌ای که از ادیان گرفته می‌شود همان تمامیت خواهی و خودبرتر بینی است؛ خودبرزگ بینی که باعث ستم قانونی آشکاری به پیروان سایر ادیان می‎شود، این ستم را در قوانین مختلف اسلام به روشنی قابل مشاهده است، از تبعض‌های قانونی گرفته تا اعتقاد به نجس بودن کافر و هم‌ردیف قرار دادن غیر مسلمان با سایر نجاسات.
 ستم اسلام به افرادی که یکی از پدر یا مادرشان در هنگام انعقاد نطفه‌ی آنان مسلمان باشند بسیار بیشتر از ظلمی است که به پیروان سایر ادیان روا دانسته می‌شود، زیرا از نظر فقه اسلام که بر مبنای دستورات محمد ابن عبدالله بنا نهاده شده است، چنین فردی مرتد است و باید با بدترین نحو  ممکن و در زیر شکنجه کشته شود.
بنابراین دمکراسی با پذیرش احزابی که اصول ادیان را مبنای اهداف خویش قرار داده‌اند در تضاد است، زیرا ممکن است در برهه‌ای از زمان اکثریت ملتی تصمیمی بگیرند که چنین حزبی را در رأس امور قرار دهند، حزبی که هدفش سلب و نابودی دمکراسی است، زیرا هیچ دمکراسی با حکومت اکثریت به جامعه شکل نخواهد گرفت بلکه نابود خواهد شد.
شرح این متن همراه با بحث و گفتگو