2/1/11

دوست دارم همچنان بمانی.


جناب جمهوری اسلامی! دوست دارم همچنان بمانی، زیرا ماندن تو برابر است با رسوائی بیشتر تو و عقیده‌ای که مروج آن هستی؛ تو اساس خویش را از اسلام ناب محمدی می‌دانی و در طول تاریخ همواره ادعا داشتی که عدالت نزد توست؛ اکنون خوشحالم که همگان دادگری تو را شناختند و  در هر اندازه رفتنت تعلل ورزی، رسوا شدنت بیشتر خواهد شد. تو مانند فنری هستی زیر فشار و بدان هر اندازه مقاومت تو بیشتر باشد، پرت شدنت هم بیشتر خواهد بود؛ پس بمان و همچنان مقاومت کن. بمان تا تاریخ از قرون وسطائی در این سرزمین یاد کند که کسی را یارای بیان عقیده‌اش نبود.
 بمان تا فرزندان ما در کتابهایشان بخوانند که زمانی قومی عمامه به سر بر کشورشان حکومت می‌کردند که برای اعتراف عقیدتی، آنها را تا پای مرگ شکنجه می‌کردند و برای تحقیر آنان، آنها را مورد تجاوز جنسی قرار می‌دادند و این تجاوز جنسی بر گرفته از عقیده‌ی آنها بود.
 بمان تا در کتابهای تاریخشان بخوانند: مردی رئیس جمهورشان بود که تمام کارهایش را به فردی به نام امام زمان نسبت می‌داد و  سرمایه‌ی مردم را پول او می‌دانست.
بمان تا همگان شاهد باشند که  چگونه گور رهبر جنایتکارش، خمینی، را آراستید! این در حالی بود که ملیونها ایرانی خانه نداشتند.
و باز بمان، زیرا ماندن تو مساوی است با رسوائی بیشتر دینی که تو مروج آن هستی و روزی را می‌بینم که مردم از اساس این دین متنفر خواهند شد. 

No comments: