اینقدر این مسائل را بیان خواهم کرد تا وجدانها بیدار شوند.
به جرأت میتوان گفت که اکثریت قریب به اتفاق مسلمانان، تنها بعد خاصی از شخصیت این مرد را شناختهاند؛ او انسان عجیبی بود.
به وی هفت(1) فرزند نسبت میدهند که همه بجز ابراهیم که از ماریه - کنیز مصری - است بقیه فرزندانش از خدیجه بودند، به ابراهیم اتهام زنازاده بودن را مطرح میکردند، زیرا کوچکترین شباهتی به او نداشت. از میان سایر فرزندانش به نظر میرسد که تنها به فاطمه علاقه داشت و او را پارهی تن خویش میدانست، اظهار لطفی که به فاطمه دارد، انسان را به این فکر میاندازد که چرا او به سایر فرزندانش مهر و محبتی که به فاطمه داشت، از خود نشان نمیداد؟ آیا در مورد آنان گمان خاصی داشت؟ البته برای بررسی جامع این موضوع که میتواند موضوع مهمی در بعد شخصیت شناسی محمد باشد، تحقیق جامعی صورت نگرفته است، برای به نتیجه رسیدن این تحقیقات، احتیاج به منابع زیادی است.
گذشته از مورد یاد شدهی بالا، میتوان روند تدریجی تغییر با پردهبرداری از شخصیت اصلی او را در ادامهی زندگیاش مشاهده نمود؛ او خود را پیامبر رحمت میدانست، اما همین پیامبر رحمت هیچ نشانهی آشکاری از تحمل مخالفان را از خود نشان نداد، اگر احساس میکرد که مخالفانش در استدلال دینی از او قویتر هستند، آنان را کاملا نابود میکرد. رفتار او با یهودیان ساکن حجاز، گواه این مطلب است. قطع به یقین جنایتهائی که محمد در قتل عام سه قبیلهی یهودی که در مدینه ساکن بودند مرتکب شد، حاکی از وحشیگری است و مشابه آن در تاریخ کمتر سراغ داریم. نامبرده تمام مردان یکی از این قبایل را کشت و زنان و دخترانشان را میان سربازانش تقسیم نمود و تعداد زیادی از آنان را فروخت تا بدان وسیله اسلحه بخرد، آیا کسی جنایتکاری مشابه این مرد را در تاریخ سراغ دارد؟
عدم تحمل محمد تا جائی است که دستور داد اگر کسی پس از پذیرش اسلام، از دین او روی برگردانید، کشته شود. ظالمانهتر از این دستور آنجائی است که تعریف مسلمان را بیان مینماید، از نظر او هرگاه کسی در هنگام انعقاد نطفهاش یکی از والدین او مسلمان باشند، مسلمان محسوب میشود و چنین شخصی امکان اختیار دینی غیر از اسلام را ندارد.
رفتار این مرد در رابطه با ملل مغلوب نیز نشانهی بعد دیگر اوست؛ وی میگوید: الله برای ملل مغلوب تنها دو راه باقی گذاشته است:
1- پذیرش اسلام و در امان ماندن جان و مالشان.
2- پرداخت جزیه؛ جزیه به مقدار پولی گفته میشود که ملل مغلوب باید بعنوان خراج سالیانه به حاکم اسلامی میپرداختند.
راه سومی جز کشته شدن در اختیار این مردم نبود.
بعد دیگر شخصیت او شهوتران بودن وی میباشد، او در سکس به نظر میرسد که تنوع طلب بود تا جائیکه از قول خدایش – الله – میگوید: هر زن میتواند خود را به من ببخشد، البته در صورتیکه من مایل به او باشم. دردناکترین قسمت این بعد از شخصیت او زمانی است که دانسته شود او حتی رحم عروسش را نیز نکرد و با ملغی اعلام کردن رسم پسرخواندگی، با زنی که عروسش خوانده میشد ازدواج نمود، و در شب زفافش با این زن بود که حکم پردهنشین(حجاب) بودن زنان مسلمان را از صادر مینماید. وی حتی به زنان مجوز روسبیگری را داده است.
البته این نکات گوشهای است هر چند کوچک از زندگی این شخص.
=====================
1- القاسم
2- عبدالله
3- ابراهیم
4- زینب
5- ام کلثوم
6- رقیه
7- فاطمه
=====================
1- القاسم
2- عبدالله
3- ابراهیم
4- زینب
5- ام کلثوم
6- رقیه
7- فاطمه
No comments:
Post a Comment