یکی از تناقضات ساختاری اسلام، موضوع قضا و قدر میباشد، اسلام خود را بین اختیار انسان و برنامههای خدایش سردرگرم میبیند، از یک سو مدعی اختیار انسان است و از سوی دگر معتقد است انسان نمیتواند ارادهای داشته باشد مگر اینکه الله قبلا برایش اراده کرده باشد(1)، شخص مسلمان درست مانند رباطی است که برنامهای را از قبل به او داده باشند و این رباط در چارچوب برنامهای که دارد احساس آزادی مینماید در صورتیکه این آزادی، وهمی بیش است.
مگر میشود معتقد به وجود اختیار انسان بود و همزمان اعتقاد داشت الله پیش از اینکه او متولد گردد، الله برایش تصمیمات لازم گرفته شده باشد و او را به سمت ارادهاش سوق میدهد(2)؟
مگر میتوان به اختیار انسان اعتقاد داشت و همزمان معتقد بود که خدائی به نام الله تمام آنچه که در جهان قرار است رخ دهد و را در کتابی روشن و آشکار (کتاب مبین) ثبت کرده باشد و جهان را به سمت ارادهاش سوق میدهد؟ میگویند این علم الله است، در پاسخ باید گفت که پس ارادهی الله در این پیمایش گیتی نقشی ندارد؟ اگر چنین است این موضوع با اصل قرآن در تضاد است، زیرا بر طبق آموزههای اسلامی، جهان بر اساس ارادهی الله سیر مینماید.
و خلاصه: آیا اعتقاد به قضا و قدر، اختیار از انسان را سلب نمیکند؟
=============================================
(1) وَمَا تَشَاؤُونَ إِلَّا أَن يَشَاءَ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيمًا حَكِيمًا ) انسان/30( شما چیزی را نخواهی خواست مگر اینکه الله آنرا (برای شما ) خواسته باشد قطعا الله داناى حكيم است.
(2) سَبِّحِ اسْمَ رَبِّكَ الْأَعْلَى ﴿۱﴾ الَّذِي خَلَقَ فَسَوَّى ﴿۲﴾ وَالَّذِي قَدَّرَ فَهَدَىاعلی/3) ) نام پروردگار بلند مرتبه ات را منزه دار/ همان كه خلق نمود و هماهنگى بخشید/ وهمان كس كه (برای مخلوقش) تقديری مشخص كرد و (بسوی آن تقدیر )هدايت فرمود.
هُوَ الَّذِي خَلَقَكُم مِّن طِينٍ ثُمَّ قَضَى أَجَلًا وَأَجَلٌ مُّسمًّى عِندَهُ ثُمَّ أَنتُمْ تَمْتَرُونَ ) انعام/2 ) اوست كسى كه شما را از گل آفريد، آنگاه سرنوشتی را مقرر داشت و سرنوشت حتمى نزد اوست با اين همه شما ترديد مىكنيد.
(3) وَمَا مِنْ غَائِبَةٍ فِي السَّمَاء وَالْأَرْضِ إِلَّا فِي كِتَابٍ مُّبِينٍ ) نمل/75) و هيچ موجودي پنهان در آسمان و زمين نيست مگر اينكه در كتاب مبين (در لوح محفوظ و علم بيپايان الله) ثبت است.
No comments:
Post a Comment